حدود ساعت ۷ و ۴۰ دقیقه: بیماران سرپایی در حال فرار
به گزارش اعتماد، بیمارستان گاندی نخستین هتل بیمارستان کشور که پیش از این ادعا شده بود؛ مجهزترین بیمارستان کشور است، داشت در آتش میسوخت. دود خیابان گاندی را فرا گرفته بود. ماشینها از خیابان سی و هفتم به بعد دیگر اجازه تردد از لاین پایین به سمت بیمارستان را نداشتند. صد، صد و پنجاه متر به ساختمان بیمارستان مانده بود. زنان و مردان به سمت بیمارستان گاندی میدویدند. ساکنان ساختمانهای مجاور بیمارستان از ترس داخل خیابان صف کشیده بودند. برخی ساکنان ساختمانهای مجاور میگفتند؛ ترسیدند که آتش به خانهشان سرایت کند. بیمارستان ۱۷ طبقه گاندی در خیابانی با عرض کم واقع شده بود. خانواده و همراهان بیماران بستری در این بیمارستان به محل حادثه آمده بودند و با نگرانی سراغ بیمارانشان را میگرفتند. تعدادی از بیماران با برانکارد به خیابان منتقل شده بودند و خانوادههای آنان بالای سر بیمارشان ایستاده و گریه میکردند.
بعضی از بیماران با پای خودشان از بیمارستان در حال فرار کردن بودند. مثل مرد میانسالی که لباس مخصوص بیماران به تن داشت و از ساختمان به سمت خیابان میدوید. با خارج شدن این مرد، خانمی که در لاین بالای خیابان مقابل بیمارستان ایستاده بود، جیغ زد: «بابا. بابا.» دو، سه نفر دست این بیمار را گرفته بودند تا بتوانند او را از لای جمعیت و ماشینهای آتشنشانی و آمبولانس رد کنند.
دقایقی مانده به ساعت ۸: خانوادهها نمیدانستند بیمارشان به کدام بیمارستان منتقل شده
مقابل درهای ورودی بیمارستان که به حیاطی کوچک راه میبرد و به ساختمان اصلی میرسید ازدحامی از جمعیتی که میخواستند وارد بیمارستان شوند یا بیمارانی که قصد خروج از بیمارستان داشتند، ایجاد شده بود. خانوادههای بیماران با نگرانی از افراد حاضر در صحنه در مورد وضعیت طبقات بیمارستان سوال میکردند و در آن شلوغی جمعیت دنبال بیمارانشان میگشتند. اکثر خانوادهها، نمیدانستند آمبولانسها، بیمارانشان را به کدام بیمارستان برده است.
یکی از این خانوادهها میگوید: «پدرم روز قبل از این اتفاق عمل کرده و در آیسییو بستری بود.» ناگهان بغضش میترکد و با گریه میگوید: «میگویند؛ نمیتوانیم او را خارج کنیم، چون امکان دارد فوت کند.»
یکی دیگر از خانوادههای بیماران نیز که اشک در چشمانش حلقه زده میگوید: «بچههای خواهرم که کودک هستند، اینجا بستری بودند حالا اصلا نمیدانیم به کدام بیمارستان منتقل شدند.»
ازدحام جمعیت در مقابل ورودیهای ساختمان بیمارستان به حدی بود که راه آتشنشانان و عوامل اورژانس را مسدود کرده بود و حتی جابهجایی برانکاردهای حامل بیماران هم دشوار شده بود. در همین حین بود که مردی جوان و چهارشانه که مشخص نبود از عوامل اورژانس است یا کادر بیمارستان، فریاد زد: «همه بیرون!» با صدای فریاد او چند نفر از خانوادههای بیماران شروع به اعتراض کردند.
ساعت ۸ و ۱۵ دقیقه: بیش از ۱۰۰ بیمار بدحال به بیمارستانهای شهدا، فیروزگر، دی، آرمان و کسری منتقل شدند
چند نفر از عوامل اورژانس با برانکاردهای خالی مقابل در ورودی ساختمان بیمارستان ایستاده بودند. یکی از آنها در پاسخ به اینکه تاکنون چند بیمار را از داخل ساختمان خارج کردید میگوید: «تا این لحظه بیش از ۱۰۰ بیمار بدحال را از داخل طبقات مختلف بیمارستان خارج کردیم که به بیمارستانهای شهدا، فیروزگر، دی، آرمان و کسری منتقل شدند. هر بیمارستانی که تخت خالی داشته باشد این بیماران به آنجا منتقل میشوند. تمام بیمارستانها در سطح شهر آمادهباش هستند.»
بیماران هر چند دقیقه یکبار با برانکارد از بیمارستان خارج و به داخل آمبولانس منتقل میشدند. تعداد زیادی از بیماران، زنان و مردان مسن بودند. خانوادههایی که بیماران خود را پیدا نکرده بودند، سرگردان مقابل بیمارستان قدم میزدند، اما بعضی دیگر که بیماران خود را پیدا کرده، محل حادثه را ترک کرده بودند. به همین خاطر تعداد خانوادههای بیماران در مقابل بیمارستان نسبت به ساعات اولیه حادثه کمتر شده بود، اما تعداد کادر درمان بیشتر؛ برخی پرسنل روپوش سفیدرنگشان را مچاله و داخل کیفشان قرار داده بودند. بعضی دیگر از آنها هم با اینکه شیفتشان نبود، خودشان را مقابل بیمارستان رسانده و مشغول صحبت کردن با همکارانشان بودند.
یکی از پرسنل که تازه از داخل بیمارستان خارج شده بود با چهرهای برافروخته به «اعتماد» میگوید: «یک دختر جوان داخل اتاق عمل است. هنوز موفق نشدند او را خارج کنند. بیمارانی که در بخش سیسییو و آیسییو هستند، آمبولانسهای مخصوص لازم دارند.» او در پاسخ به اینکه آتش از کدام طبقه شروع شد، میگوید: «از طبقه چهاردهم، پانزدهم شروع شد. طبقه شانزدهم و هفدهم، هتل بیمارستان است.» ناگهان اشک در چشمانش جمع میشود و به سمت دیگری میرود.
مرد جوانی به دیوار روبهروی بیمارستان تکیه داده بود. او در مورد لحظه وقوع آتشسوزی به «اعتماد» میگوید: «غروب مسافر داشتم. او را داخل پارکینگ بیمارستان پیاده کردم. وقتی داشتم از پارکینگ خارج میشدم، عدهای فریاد کشیدند و گفتند؛ بیمارستان آتش گرفت. ترسیده بودم. سریع از پارکینگ خارج شدم. ماشینم را همین حوالی پارک کردم و به سمت بیمارستان برگشتم. نگران افراد داخل بیمارستان هستم.»
یکی از زنان حاضر در خیابان با چهرهای نگران به اطراف نگاه میکرد. او نیز میگوید: «ما ساکن ساختمان مجاور این بیمارستان هستیم. من از آتشسوزی بیخبر بودم. همسرم تصاویر آتشسوزی را در شبکههای مجازی دید و به من زنگ زد و گفت سریع خانه را ترک کن. بعد هم ماجرا را برایم تعریف کرد.»
ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه: شنیدهها در مورد علت آتشسوزی
تقریبا اغلب خانوادههای بیماران موفق شدند بیماران خود را پیدا کنند یا از وضع انتقالشان به مراکز درمانی باخبر شوند. بنابراین تعداد حاضران در صحنه نسبت به ساعات قبل بسیار کمتر شده. ماشینهای آمبولانس پشت سر هم در خیابان گاندی توقف کردند. پرستارانی که از ساختمان خارج شده بودند کنار هم ایستاده بودند و در مورد علت آتشسوزی حرف میزدند.
ماموران حراست بیمارستان، نگاهشان به دهان پرسنل بود که مبادا به دیگران حرفی بزنند که موجب دردسر شود. یکی از پرسنل در پاسخ به اینکه علت آتشسوزی چه بود، شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: «نمیدانم. به ما گفتند حرفی نزنیم.».
اما یکی دیگر از پرسنل در مورد علت آتشسوزی میگوید: «شنیدیم میگویند کارگر افغانی که در طبقه پانزدهم بیمارستان مشغول کار بوده، ته سیگارش را روی زمین پرت کرده و آتشسوزی شروع شده. حالا میگویند این کارگر فرار کرده است.»
در همین لحظه نگاه افراد به حضور پلیس جلب شد. سرهنگ حسنوند، سرکلانتر سوم پلیس پیشگیری به همراه دهها پلیس موتورسوار وارد محوطه بیمارستان شدند و از همین لحظه ماموران پلیس شروع به متفرق کردن حاضران کردند. جمعیت اندکی که مقابل بیمارستان تجمع کرده بود به سمت پایین خیابان سرازیر شدند. عرض خیابانی که بیمارستان گاندی در آن واقع شده به قدری کم بود که با وجود ماشینهای آتشنشانی و آمبولانس، افراد به سختی میتوانستند کنار هم راه بروند.
در همین شلوغی یکی از کادر درمان میگوید: «علت آتشسوزی کارگرانی بودند که در طبقات آخر بیمارستان مشغول کار بودند. یکی از همکارانم شنیده؛ کارگران در طبقات آخر مشغول جوشکاری بودند که باعث سرایت آتش به ضلع شرقی بیمارستان شدند.»
دلایل آتشسوزی در این بیمارستان در حالی مطرح شده که سوال مهم این است چطور با وجود آغاز حریق و علایم اولیه شروع آتشسوزی، سیستم اطفای حریق بیمارستان فعال نشده یا پرسنل حاضر در طبقات برای خاموش کردن آتش از کپسولهای آتشنشانی استفاده نکردند و البته سوال اصلی این است که اصلا سیستم اطفای حریق و تجهیزات خاموش کردن آتش در این بیمارستان کافی و بهروز بوده یا اینکه این امکانات هم دچار مشکل بوده است؟
پنجشنبه شب جلال ملکی، سخنگوی آتشنشانی شهر تهران اعلام کرد: «این بیمارستان برای دو بخش جدید و قدیمی خود پنج بار اخطار آتشنشانی گرفت، اما به تعهدات خود در این مدت عمل نکرد.»
بیمارستان ۱۰ ساله هم میتواند در آتش بسوزد
هتل بیمارستان گاندی سال ۱۳۹۲ به عنوان نخستین هتل بیمارستان کشور، مجهز به بخشهای مختلف تخصصی در تهران افتتاح شد. مدیرعامل هتل بیمارستان گاندی در زمان افتتاح این بیمارستان اعلام کرد: «هتل بیمارستان گاندی بر اساس آخرین استانداردها و ضوابط احداث مجموعههای بیمارستانی ساخته شده و در برابر زلزلههایی با بزرگی ۸.۵ تا ۹ ریشتر هم مقاوم است و سختگیرانهترین استانداردها و اصول ایمنی و بهداشتی در این مجموعه لحاظ شده است.»
«کوروش شمیمی»، رییس هیاتمدیره انجمن بیمارستانهای خصوصی در آسیبشناسی حادثه آتشسوزی در هتل بیمارستان گاندی میگوید: «تنها بیمارستان گاندی اخطار نگرفته. تمام بیمارستانهای تهران چه خصوصی و چه غیرخصوصی اخطار دارند. به عنوان مثال بیمارستان امام خمینی اخطار گرفته است، اما، چون ساخت قدیمی دارد، امنیت لازم را ندارد. حالا اینکه بیمارستان گاندی قبلا اخطار گرفته، این نیست که بیاعتنایی کرده است. وقتی ساختمانهایی اخطار میگیرند، امکان این نیست که یک دفعه آنها را خراب کنند و مطابق استانداردهای امروز آنها را بسازند. تمام این ساختمانها در زمانهایی ساخته شده که استانداردهای آن زمان را رعایت کردند. اگر وزارتخانه تمام بیمارستانها را تعطیل کند مردم در خیابانها فوت میکنند و کارمندان و کارگرها نیز در خیابان عربده میکشند. هتل بیمارستان گاندی ۱۰ سال پیش مطابق استانداردهای آن زمان ساخته شده است. تمام بیمارستانها قراردادهایی با سازمان آتشنشانی دارند. منتها هر بخشنامهای که از راه میرسد آقایان روی میزهای کارشناسان میگذارند بدون اینکه به مراحل آن توجهی کنند.»
شمیمی همچنین میگوید: «بعد از آغاز حادثه انجمن بیمارستانها اعلام کرد آمادگی پذیرش بیماران بستری در بیمارستان گاندی را دارند. تا جایی که اطلاع دارم ۱۹۳ بیمار داخل بیمارستان بستری بودند. هنگام آتشسوزی یک عده از این افراد به هتل نزدیک بیمارستان و عده دیگر هم به بیمارستان کسری و دی منتقل شدند. دو نفر از بیماران حین آتشسوزی در اتاق عمل بودند که در حال حاضر حالشان مساعد است. دو کودک هم به NICU یکی از بیمارستانها منتقل شدند. خوشبختانه هیچ بیمار یا فردی در این آتشسوزی مصدوم یا کشته نشده است. در نهایت هم آتش که از طبقات چهاردهم و پانزدهم شروع شده بود، مهار میشود. در کنار این حوادث ما مشکلات فرهنگی هم داریم. ببینید در یک بیمارستان بزرگ که کارتنهای دارو و تجهیزات بسیاری وجود دارد اگر یک کارگری که سیگاری است و اجازه ندارد در آن محوطه سیگار بکشد هنگام جمع کردن کارتنها ته سیگار خود را آنجا بیندازد، خب محوطه آتش میگیرد. در این شرایط نه مدیر بیمارستان میتواند کاری کند و نه هیچ کس دیگر. آتشسوزی که سال ۱۳۹۹ در کلینیک اطهری رخ داد و منجر به فوت ۱۹ نفر شد فقط به خاطر عدم مدیریت بود. یعنی مدیر هیچ نظارتی نداشت و کارگران کارتنها را در راهروها چیده بودند و وقتی آتشسوزی رخ داد افراد در راهروها خفه و کشته شدند.»