فعالیت دوباره «سامانه جامع تجارت» و طرح «مالیات بر عایدی سرمایه»، باعث آغاز اعتصاب طلافروشان شد؛ اما حالا به نظر میرسد که اعتصاب طلافروشان، به اعتصابی سراسری تبدیل شده است. روزنامه هم میهن هم در شماره امروز خود در قالب یک گزارش مفصل و میدانی ابعاد مختلف این موضوع را بررسی کرده است که بخش هایی از آن را میخوانید:
این روزنامه ماجرای اعتصاب چند روزه طلافروشان معترض را اینگونه شرح داده است:
* طلافروشان بازار تهران، از روز یکشنبه «نهم اردیبهشت ماه»، در اعتراض به مصوبه مالیاتی مجلس و فعالیت دوباره «سامانه جامع تجارت»، دست به اعتصاب زدند و مغازههایشان را تعطیل کردند. در روزهای بعد، طلافروشان در بازارهای چند شهر دیگر از جمله تبریز، همدان، اصفهان، مشهد، شیراز و اردبیل و…، نیز به این اعتصاب پیوستند.
* فعالیت دوباره «سامانه جامع تجارت» و طرح «مالیات بر عایدی سرمایه»، مهمترین دلیل اعتصاب صنف طلافروشان است که حالا به نظر میرسد به اعتصابی سراسری تبدیل شده است؛ اگرچه برخی از طلا فروشان در سطح شهر همچنان معامله میکنند اما طلا در کف قیمتی خود است و فروشندگان طلا در بازارهای سنتی، همه از معامله اجتناب دارند. گفتوگو با تعدادی از کسبه نشان میدهد اعتصاب بیشتر برای معاملات خرد بوده و فعالیت درونگروهی بین طلافروشان ادامه دارد.
در بخشی از این گزارش میدانی اینگونه روایت شده است:
* هر روز سهشنبه، راسته طلافروشان تک و توک پر است. کرکره اصلی ورودی راسته، نیمهباز است و کسبه هم مغازه را تعطیل کردهاند. چند فروشنده که مشخص نیست از صنف طلافروشان هستند یا نه، صندلی جلوی ورودی گذاشتهاند و همین که چشمشان به چشم آدم میافتد، میگویند: داخل نرو. امروز خبری از طلا نیست و کسی چیزی نمیفروشد. همه اعتصاب کردهاند. هم طلافروشان راسته اصلی و هم چند طلافروشی دیگر آن طرف سبزهمیدان. در داخل راسته، برخی از طلافروشان حضور دارند اما نه چیزی میفروشند و نه چیزی میخرند.
* یکی از کسبه صندلیاش را بیرون از حجره گذاشته و همان جا نشسته است. پیرمردی، حدوداً ۶۰ ساله است که انگار نمیتوانسته خانه بنشیند و بنا بر عادت مألوف، به حجره آمده اما نه میگوید قیمت طلا چقدر است و نه تمایلی به فروش از خود نشان میدهد. از او میپرسم طلا گرمی چند است که میگوید نمیداند و امروز قید خرید طلا را بزنم. میپرسم چرا؟ که پاسخ میدهد راسته تعطیل است. بقیه طلافروشهای راستههای دیگر هم تعطیل کردهاند و چیزی نمیفروشند.
* او در پاسخ به این سوال که از کی تعطیل شده؟ جواب میدهد از همین امروز صبح در اعتراض به مالیات طلافروشها، تعطیل کردهاند. قرار هم نیست امروز و فردا اعتصاب را بشکنند. او سوالاتی که درباره تغییرات مالیات دارم را بدون پاسخ میگذارد اما کلافه که میشود میگوید: تورم تقصیر ما نیست که قرار باشد مالیات تورم را ما پرداخت کنیم. راسته تعطیل است زیرا هیچکس در راسته با این شرایط حاضر به خرید و فروش نیست.
* کمی جلوتر، مردی میانسال در حجره نشسته و در حجره را هم نبسته است. داخل میروم و میپرسم شما هم چیزی نمیفروشید که با پاسخ منفی مواجه میشوم. او دلسوزتر از فروشنده قبلی به نظر میرسد و توصیه میکند: «دخترم اینجا دنبال طلا نگرد. اگر عجله داری و باید حتماً طلا بخری، در طلافروشیهای سطح شهر چیز بیشتری پیدا میکنی. آنجا همه اعتراض نکردهاند اما زودتر برو چون ممکن است آنها هم تعطیل کنند و بروند.»
* خودش هم توصیه میکند که اگر فقط قصد سرمایهگذاری و پسانداز دارم بهجای طلای اجرتدار، طلای آبشده بخرم. مشخص است که حوصلهاش سر رفته و از مکالمه با هر کس، استقبال میکند. کمی که راهنمایی میکند، میپرسم چرا اعتصاب کردهاید؟ پاسخ میدهد که «مالیات جدید برای ما بریدهاند و اعتراض هم به دلیل همان مالیات است که ناعادلانه وضع شده است.»
* او انگشتر عقیق آبیاش را نشان میدهد و میگوید: «فرض کن پارسال این انگشتر را خریده باشی مثلاً ۳ میلیون تومان. بعد از گذشت یک سال، مالی که داری با قیمت دلار رشد کند و گرانتر شود. اگر دولت بگوید باید ۲۵ درصد از این مال را مالیات دهی واکنشات چیست؟ اعتراض ما نسبت به همین است. اگر قرار باشد با هربار افزایش قیمت، مالیات بدهیم که سنگ روی سنگ بند نمیشود. قیمت همه چیز هر لحظه بالا میرود اما چه کسی به بقیه میگوید که باید به خاطر افزایش قیمت مالیات دهند؟»
* مرد میانسال که معلوم است واقعاً از ندیدن مشتری و کار نکردن، کلافه شده، میگوید: «خب این سیاست درستی نیست و ما هم حاضر به قبول کردن آن نیستیم. پارسال هم همین را گفتیم اما حالا چند ماه گذشته و دوباره درِ دولت بر همان پاشنه قبلی میچرخد. خب ما هم کار نمیکنیم. مگر خون کردیم که حالا این همه پول مالیات بدهیم؟» او هم توصیه میکند زودتر خودم را به پاساژ گلستان برسانم و اگر قرار است چیزی بخرم، همان جا بخرم چون بازار فردا هم تعطیل است و ممکن است دیگر نتوانم همان چیزی که میخواهم را بخرم. تشکر میکنم از آن سمت بازار جلوتر میروم.
* چند قدم جلوتر زن و مرد جوانی را میبینم که در حال گفتوگو هستند. خودم را معرفی میکنم و میپرسم آیا توانستهاند چیزی از اینجا بخرند یا نه. زن پاسخ منفی میدهد و مرد که خسته به نظر میرسد میگوید: «هیچکس طلا نمیفروشد ولی ما باید حتماً برای هفته آینده، حلقه انتخاب کنیم. تقصیر خودمان هم هست که اینقدر دیر اقدام کردهایم؛ فکر میکردیم صبر کنیم که طلا ارزان شود، بعد بخریم. آخر کسی حلقه را نمیفروشد و چیزی که میخریم اگر گران باشد، سرمایه نیست. فکر کردیم اجازه دهیم التهاب بازار کم شود و امروز طلا ارزانتر بود.
* حالا تازه به اینجا رسیدهایم و میگویند کل صنف، تعطیل کردهاند. معلوم هم نیست چند روز دیگر زورمان به خرید ملزومات ازدواج برسد یا نه.» از او سوال میکنم که آیا دلیل اعتراض را به شما گفتند یا نه که پاسخ مثبت میدهد. مرد میگوید: «انگار مالیات جدید برای آنان وضع شده و ناراضی هستند. برای همین هم چیزی نمیفروشند.» من هم تایید میکنم و میگویم انگار از هفته پیش، مجبور به اعمال قوانین جدیدی شدهاند.
* هنوز کلمه آخر من تمام نشده که زن حرفم را قطع میکند و با عصبانیت، میگوید: «مالیات دیگر چیست؟ اینها میخواهند حالا که طلا ارزان شده، نفروشند تا دوباره گران شود. این همه وقت داشتند و حالا تازه یادشان افتاده باید کار و کاسبی را بهخاطر مالیات تعطیل کنند؟ نه خانم شما ساده هستید وگرنه چرا به محض کاهش قیمت طلا همه با هم تصمیم گرفتهاند اعتصاب کنند و چیزی نفروشند. تازه من خودم دیدم که آنها مقاومتی برای خرید طلا ندارند. خودم یک خانم را دیدم که برای فروش دستبندش آمده بود و مغازهدار، دستبند را از او خرید.
* ما هم خوشحال شدیم و سریع به داخل مغازه رفتیم اما همان طلافروشی که از آن زن طلا را خرید گفت چیزی نمیفروشد. هر چه هم توضیح دادم ما نامزدیم و فقط میخواهیم برای ازدواج خرید کنیم، راضی به فروش نشد. شما به خریدن و نفروختن میگویید اعتراض؟ احتکار است. اعتراض نیست. شما هم نگویید اعتراض کردند.»از بازار بیرون میآیم و دیگر ساعت نزدیک به چهار عصر است. بازار از همیشه شلوغتر به نظر میآید اما خبری از طلافروشها نیست که نیست. کسبهای که جلوی ورودی راسته نشسته بودند، میپرسند توانستی چیزی بخری؟ پاسخ میدهم نه. میگویند ما که گفتیم. فردا هم اینجا نیا. قرار است اعتراض فردا هم ادامه داشته باشد. میپرسم تا کی اعتراض برقرار است؟ خبر ندارند.
* کمی در بازار میگردم و میخواهم دوباره به راسته برگردم اما حالا در ورودی، نیمه باز است و نگهبان جلوی در نشسته است. اجازه ورود نداریم و نگهبان میگوید نمیتواند بگذارد دوباره وارد شوم. نمیدانم تنها من نمیتوانم یا این که دیگر هیچکس نمیتواند داخل راسته شود. در همان حین، پسر جوانی در حال خروج از راسته است. از او میپرسم، جزو اهالی طلافروشها است که سر تکان میدهد. جوانتر است و احتمالاً نسبت به خبرنگارها بددل نیست. میگویم که خبرنگارم و از او میخواهم اگر ممکن است توضیح دهد امروز در بازار چه اتفاقاتی افتاده است. پسر جوان سر صبر و حوصله پاسخ میدهد که مسئله فعالان سامانه تجارت است.
* او درباره این سامانه و مشکلاتش میگوید: «از مهر یا آبان سال ۱۴۰۱ ثبت اطلاعات در سامانه تجارت اجرایی شده بود. صنف طلا وقت گرفت تا فرآیند آموزشی سامانه تکمیل شود؛ مشمولان موظف به ثبت سرمایه در این سامانه هستند.»او ادامه میدهد: «چرا باید سرمایهای که چند نسل گشته است، در سامانه ثبت شود؟ این اتفاق اصلاً مسبوق به سابقه نبود. فرض کنید اصلاً همه طلافروشها رفتند و اطلاعات خود را در سامانه ثبت کردند. چه کسی امنیت این سامانه را تضمین میکند؟ آن هم حالا که هر بار یکی از این سامانهها هک میشود. فکر کنید طلا در سامانه ثبت شده و قرار است که از شهری به شهری دیگر منتقل شود، اطلاعات ما محافظت میشود؟ از زمانی که راهزنها دزدی میکردند تا همین الان همیشه صنف ما در خطر قرار داشته است. حافظه تاریخی طلافروشها از فاش کردن اطلاعات خود واهمه دارد. اگر یک روز سامانه به مشکلی خورد، چگونه باید از شبیخون دزدان جلوگیری کرد؟»
گفتوگوی روزنامه هممیهن، با یک فعال حوزه که تمایلی به انتشار نامش ندارد هم اظهارات بذرافشان را تایید میکند. او اظهار میکند:
* طلا فروشها، با افزایش سرمایه طلا سود میکنند. وقتی سرمایه نیست و کسی افزایش دارایی نمیدهد، چگونه باید سود کند؟ در سالهای گذشته، حجم سرمایه طلافروشها افزایشی نداشته است زیرا طلا آنقدر گران شده که برای خود صنف هم افزایش سرمایه و خرید طلا، سخت شده است. شاید به نظر برسد که ارزش دارایی طلافروش همگام با تورم افزایش مییابد اما این ریالیِ داراییهای طلافروش است که بیشتر شده و اصلاً به این معنا نیست که آنها سود میکنند پس موظف به پرداخت مالیات بسیار بیشتری هستند. سود تورمی بازار طلا نباید به عنوان سود حقیقی محاسبه شده و مشمول مالیات شود علاوه بر این، سامانه ثبت صورتحسابهای الکترونیکی نیز از کار افتاده و از کارآیی لازم برخوردار نیست. «با شرایط جدید خیلی از افراد نخواهند توانست حتی 2 گرم طلا خریداری کنند.» نمیدانم باور کنم که آنها نگران خرید 2 گرم طلا توسط مردم هستند یا نگران پراداخت مالیات.
* بازار طلای شیراز شاهد اعتراض بخشی از فعالان این صنف در روز گذشته بود؛ برخی از طلافروشان در واکنش به ثبت دارایی ها و اموال خود اقدام به تعطیل کردن مغازه های شان کردند. طلافروشان بازار شیراز دست به اعتراض زدند و نسبت به ثبت اموال خود در سامانه جامع تجارت که مقدمه اجرای مالیات بر عایدی سرمایه است واکنش نشان دادند.
* در پی اعتصاب طلافروشان در مشهد، پس از آنکه روزهای گذشته درباره بازگشایی آنها مذاکراتی صورت گرفت، مغازههایی که به اعتصاب خود پایان ندادند، توسط تعزیرات حکومتی خراسان رضوی پلمب شدند.بر اساس مذاکرات صورت گرفته از سوی اتحادیه طلافروشان با مسئولان، پایان اعتصاب منجر به همکاری بیشتر و رفع مشکلات این صنف خواهد شد. رئیس اتحادیه صنف فروشندگان طلا و جواهر مشهد بیان کرد: اعتراض طلا فروشان به دستورالعمل جدید برای ثبت موجودی طلایمان در سامانه ملی تجارت است که این کار را با بستن مغازهها نشان میدهند. در جلسهای که روز گذشته با فرماندار مشهد و تعزیرات حکومتی داشتیم قرار شد که مغازههایشان را باز کنند و این کار را انجام دادند. صر دیروز مجدداً تعدادی از مغازهها باز نکردند که به همین دلیل تعزیرات مغازهها را پلمب کرد.
نادر بذرافشان، رئیس اتحادیه سازندگان و فروشندگان طلا و جواهر تهران، در مورد علت اعتراض طلافروشان اظهار کرد:
* سامانه جامع تجارت از قبل فعال بود اما در مورد عملکرد آن ابهاماتی برای صنف طلا وجود داشت که زمستان پارسال مقرر شد ثبت اطلاعات و سرمایه در سامانه جامع تجارت تا ۳ ماه به تعویق بیفتد تا اگر نیاز به اصلاح بود این اصلاحات صورت گیرد. در این زمینه جلسات متعددی با مسوولین ذی ربط برای حل مشکلات داشتیم اما دولت هیچ گونه اقدامی برای رفع مشکلات صنعت ما نکرد. بر همین اساس هم فعالان صنف طلا اعتراضاتی نسبت به این موضوع داشتند.
* فعالان صنف و صنعت طلا نسبت به ثبت سرمایه، امنیت سامانه و صدور فاکتورها اعتراض دارند زیرا در آخرین جلسه ای که در وزارت کشور داشتیم قرار بود سامانه جامع تجارت و سامانه امور مودیان به صورت یکپارچه در یک سامانه فعالیت کنند و ثبت فاکتور انجام دهند اما در این سه ماه هیچ اتفاقی نیفتاد و مسوولین هم اعلام کردند که به طور کلی امکان تجمیع وجود ندارد.