وسوسه مهاجرت به خارج از کشور، انگیزهای شد تا دختر جوان با همدستی دوستش در اقدامی هولناک مادر و خواهرش را به قتل برساند، اما قبل از اجرای سناریوی قتل پدر ماجرا لو رفت و دستگیر شدند.
مرگ با سیانور
از آنجا که مسمومیت با تن ماهی بر اثر سم بوتولیسم است اما نظریه پزشکی قانونی اعلام کرد که علت مرگ مصرف سیانور است، بنابراین وقتی فرضیه خودکشی نیز برای تیم جنایی رنگ باخت تنها این فرضیه مطرح شد که فردی به عمد سیانور را در غذای این مادر و دختر ریخته باشد.
این احتمال زمانی بیشتر شد که پدر خانواده راز مسمومیتهای سریالی خانوادهاش را مطرح کرد: این بار من خانه نبودم اما قبل از این نیز دوبار من و خانوادهام دچار مسمومیت شده بودیم. دفعات قبلی به ما گفتند سم آرسنیک در بدنمان پیدا شده است اما این بار که سم سیانور تأیید شده این موضوع برای من گیجکننده است.
وجود سم در بدن قربانیان، این موضوع را نشان میداد که قتلها خانوادگی است و عامل یا عاملان جنایت یا از افراد خانواده هستند یا افرادی هستند که به خانه رفتوآمد دارند. از آنجایی که دختر بزرگ خانواده و دوستش تنها کسانی بودند که در خانه بودند به آنها مشکوک شدند. در تحقیقات از آذر دختر 18 ساله، او گفت: شاید دوستم دنیا به خاطر حسادت این کار را کرده باشد. او وضع مالی خوبی ندارد و به ما حسودی کرده است.
با اظهارات دختر جوان، کارآگاهان به سراغ دوست او رفته و در بازرسی از خانهاش مقداری سیانور پیدا کردند که او به ناچار لب به اعتراف گشود و مدعی شد به همراه آذر داخل غذای مادر و خواهر او سیانور ریخته و آنها را به قتل رسانده است.
با اعتراف دنیا، کارآگاهان جنایی به سراغ آذر رفته و دختر جوان به ناچار به قتلها اعتراف کرد. با اعتراف همکلاسیها به قتلها، به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت، آنها روانه بازداشتگاه شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
جنایت برای مهاجرت
پشت کنکوری هستند و هر دو به اتهام قتل بازداشت شدهاند. دخترانی که تصمیم داشتند پدر خانواده را نیز به قتل برسانند تا با ارثیه میلیاردی به خارج از کشور مهاجرت کنند.
دختر جوان درباره ماجرای قتل خانواده دوستش گفت:آرزو داشتم ثروتمند شوم و از ایران مهاجرت کنم. آذر هم همین آرزو را داشت، اگر خانوادهاش کشته میشدند اموال به او میرسید.
می خواستید پدرش را هم بکشید؟
بله. دوبار هم این کار را انجام دادیم، اما موفق نشدیم. بعد گفتیم او را در فرصتی دیگر میکشیم.
نقشههای قبلیتان چه بود؟
از طریق فضای مجازی آرسنیک خریداری کردیم و دوبار داخل موادغذایی ریختیم.
برای اینکه ماجرا را طبیعی نشان دهیم خودمان را به دل درد و مریضی زدیم که مثلاً ما هم مسموم شدهایم و حتی با خانواده آذر به بیمارستان رفتیم و تحت درمان قرار گرفتیم.
اما هر دوبار نقشهمان با بنبست مواجه شد و با خودمان گفتیم سم آرسنیکی که خریداری کردهایم تقلبی است. به همین دلیل تصمیم گرفتیم سیانور خریداری کنیم و به ناصرخسرو رفتیم و سیانور تهیه کردیم.
خانواده خودت چی؟ نمیخواستید آنها را بکشید؟
پدر آذر در کار ساختوساز بود و وضع مالی خوبی داشت. اما خانواده من وضعیت مالی خوبی نداشتند و حذف خانواده من، کمک مالی به ما نمیکرد. نقشه ما برای قتل فقط به خاطر پول بود که بتوانیم مهاجرت کنیم.
با آذر چطور آشنا شدی؟
همکلاسی دوره دبیرستان بودیم. پدر آذر به من کمک مالی کرد تا توانستم در آن مدرسه تحصیل کنم. بعد از آن روز به روز دوستیمان بیشتر میشد تا این اواخر هر کدام چند روز در خانه دیگری میماندیم تا برای کنکور درس بخوانیم.
پشت کنکوری بودید؟
یک سالی میشود اما کنکور نقشی در تصمیم ما نداشت، ما فقط به زندگی در خارج و مهاجرت فکر میکردیم.
کدام کشور مقصدتان بود؟
هنوز به مقصد فکر نکرده بودیم، فقط به ارثیه میلیاردی فکر میکردیم.