خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال فریبا
در قسمت یازدهم سریال “فریبا”، در حالی که ابراهیم و ترنم در حال انجام مأموریتهای خود هستند، داستانهای پیچیدهتری از روابط شخصیتها و چالشهای اجتماعی پیش میآید. ابراهیم که در حال انجام مأموریتهای خود است، به خانه میرود و با مادرش در مورد پدرش که حال خوبی ندارد صحبت میکند. مادرش از او میخواهد که برای ملاقات پدرش به زندان برود. ابتدا ابراهیم به دلیل ناراحتی از دیدن پدرش تمایلی به این ملاقات ندارد، اما وقتی از ناراحتی مادرش مطلع میشود، تصمیم میگیرد که در آخر هفته مرخصی بگیرد تا به ملاقات پدرش برود.
در همین حال، ترنم در حین مأموریتهایش با مشکلاتی مواجه میشود و وقتی به محل قرار میرسد متوجه میشود که ابراهیم به خانه رفته است. او به ابراهیم زنگ میزند و از او میخواهد که سریعاً به محل کار بازگردد. در ادامه، نسترن به خانه میرود، اما به دلیل ناراحتی از رفتار پدرش، ابتدا به سراغ خواهرش نرگس میرود. نسترن با نرگس در مورد رفتار پدرش صحبت کرده و ناراحتی خود را از برخوردهای پدرش با بهروز و تصمیمات اخیر او بیان میکند.
در یک صحنه دیگر، مادرهایی که به همراه بچههایشان برای تبلیغ پوشک به سوله آمدهاند، درگیر مشکلات و چالشهای مربوط به این فیلمبرداری هستند. یکی از مادرها که بچهاش مدام گریه میکند، پس از صحبت با دیگر مادرها و کارگردان، تصمیم میگیرد که بچهاش را از سوله بیرون ببرد. در این میان، ترنم برای کمک به این مادر و آرام کردن وضعیت وارد عمل میشود.
در همین زمان، نسترن که مشغول جمعآوری اطلاعات برای سوگند در مورد گزینههای ازدواج فریبا است، تصمیم میگیرد تا از این اطلاعات برای انتخاب گزینههای مناسب استفاده کند. سوگند از نسترن میخواهد که برای هر کدام از این گزینهها تست صدا بگیرد و فایلهای آنها را برای او ارسال کند تا در نهایت بهترین گزینه را انتخاب کند.
در نهایت، فریبا که تحت فشار شدید برای تولید محتوا و پستگذاری در شبکههای اجتماعی قرار دارد، از وضعیت خود به شدت ناراحت و پریشان است. او از شدت فشار و اضطراب شروع به گریه میکند و تلاش میکند که فیلمی برای پیج خود ضبط کند، اما در نهایت از این کار منصرف میشود و گوشی خود را خرد میکند.
این قسمت از سریال با روایت پیچیدهتری از شخصیتها، از جمله مشکلات خانوادگی، فشارهای اجتماعی و چالشهای روزمره زندگی، پیش میرود و داستان را به سطحی جدید از درگیریها و احساسات میبرد.