۳۰ آذر ماه سال جاري «عليرضا بخشيان» نوجوان ۱۴ ساله كه براي خريد نان از خانهشان در محله جواديه تهران خارج ميشود بهطور مشكوكي مفقود ميشود. به گفته پدر اين نوجوان «عليرضا شب يلدا چند بار از صبح براي خريد از خانه خارج شده بود، اما سرظهر كه براي خريد نان از خانه خارج ميشود ديگر به خانه برنمي گردد.»
سالانه اخبار زيادي در مورد مفقودي كودكان، نوجوانان و افراد بزرگسال منتشر ميشود كه به ندرت اين مفقودشدگان توسط پليس پيدا ميشوند. علت مفقوديها گاهي ربايش، فرار و… است، اما هنوز بهطور قطعي نميتوان گفت چه بلايي سر افرادي كه مفقود ميشوند، ميآيد.
يكي از افرادي كه بهطور عجيبي سال گذشته مفقود شد و تاكنون هيچ ردي از او پيدا نشده، سما جهانباز است. دختر ۲۲ سالهاي كه تير ماه سال ۱۴۰۱ در شيراز گم شد. سما براي فروش يك قطعه طلا به بازار معاليآباد ميرود و هرگز هيچ سرنخي از او كشف نميشود. تلاش پليس نيز در اين پرونده به نتيجه نميرسد.
حالا عليرضا نيز با اينكه يك ماه و چند روز است كه مفقود شده و خانواده او به كلانتري جواديه رفته و اعلام مفقودي كردهاند، هنوز هيچ ردي از او پيدا نشده است.
دوربينها هم چيزي ثبت نكردند
پدر عليرضا كارمند شركت نفت است. دو فرزند دارد كه اولين فرزندش عليرضا بوده است. او به سوالات «اعتماد» در مورد روز حادثه پاسخ ميدهد.
از روز حادثه و نحوه مفقودي فرزندتان ميگوييد.
شب يلدا بود. عليرضا چند بار از صبح براي خريد از خانه خارج ميشود، اما آخرين بار سر ظهر بوده كه براي خريد نان به سر كوچهمان ميرود. من سركار بودم. پدرم خانه ما بود. وقتي متوجه ميشود يكي، دو ساعت از رفتن عليرضا گذشته و برنگشته به همان نانوايي ميرود و ميبيند از عليرضا خبري نيست. به كاسبان و اهالي محل مشخصات عليرضا را ميدهد، اما آنها ابراز بياطلاعي ميكنند. بنابراين با همسرم به كلانتري جواديه ميرود و آنجا اعلام مفقودي ميكند. همانجا پرونده تشكيل ميشود و بعد هم پرونده براي پيگيري بيشتر به اداره آگاهي منتقل ميشود.
عليرضا چند روز قبل از حادثه يا همان روز با هيچ كدام از اعضاي خانواده مشكلي نداشته كه بخواهد خانه را ترك كند؟
نه، اصلا. عليرضا پسر آرام و خوبي بود. با ما هيچ مشكلي نداشت. همانطور كه گفتم از صبح با ذوق و شوق چند بار براي خريد شب يلدا بيرون رفت و به خانه برگشت.
دوربينهاي اطراف و مغازهها هيچي ثبت نكردهاند؟
ماموران دوربينها را بررسي كردند، اما از يك جايي به بعد اصلا دوربيني وجود ندارد كه بخواهد رفتن عليرضا به سمت نانوايي را ثبت كند.
ماموران تاكنون هيچ سرنخي پيدا نكردند؟
من هر روز به اداره آگاهي ميروم. به من چيزي نميگويند. حالا نميدانم سرنخي، ردي از پسرم پيدا كردند يا نه!
شما به فرد يا افرادي مظنون نيستيد؟
ما با كسي مشكلي نداشتيم كه بخواهيم به كسي مظنون باشيم. همه جور فكر كردم، اما ذهنم به جايي نميرسد. ما تازه به اين محل آمديم گاهي فكر ميكنم، نكند با همسن و سالهاي خودش دوست شده و آنها پسرم را گول زده باشند .
يعني ميخواهيد بگوييد به دوستان عليرضا مظنون هستيد؟
نه، اما چون پسر آرام و ساكتي بود. گاهي فكر ميكنم دوستانش چيزي گفته باشند. نميدانم. ما هر فكري به ذهنمان خطور ميكند.
به پزشكي قانوني، بيمارستانها، بهزيستي سر زديد؟
بله، همان موقع كه پرونده به اداره آگاهي منتقل شد آنجا به من نامه دادند كه به پزشكي قانوني، بهزيستي، بيمارستانها مراجعه كنم. به همه جا سر زدم، اما هيچ ردي از او نيست.
نكتهاي نيست كه به ذهنتان برسد و بخواهيد عنوان كنيد؟
از وقتي پسرم گم شده شبها تا صبح نميخوابم. هيچ خبري از او نيست. حتي اگر او را ربوده باشند بايد با من تماس ميگرفتند، اما هيچ تماسي تا الان با من گرفته نشده است.
روشهاي پيدا كردن شخص گمشده
زمان اطلاع از مفقودي و گم شدن يك فرد؛ قبل از اينكه با عجله به ادارات پليس رفته شود يا در هر گوشه از خيابان بروشور پخش شود، علت گم شدن شخص در نظر گرفته شود. حتما به اين نكته دقت شود كه اگر گمان ميرود آنها ربوده شدهاند يا در معرض خطر فوري هستند، در اسرع وقت به پليس مراجعه شود.
نحوه برخورد افراد با يافتن يك فرد گمشده به موقعيت، مدت زمان مفقود شدن او و اينكه آيا در خطر است يا نه، بستگي دارد؛ گزارش شخص گمشده بايد ثبت شود؛ اگر فردي مفقود شده و بهطور بالقوه در خطر است، اولين قدم ارايه گزارش مفقود شدن يك شخص است. در موارد مفقود شدن كودك يا ساير موارد اضطراري، با پليس 110 تماس گرفته شود. آنها در پي انجام جستوجو ميتوانند فرد گم شده را پيدا كنند. پس از ثبت گزارش پليس، شماره پرونده و نام افسر پرونده ثبت شود. با بيمارستان، زندان و پليس تماس گرفته شود؛ اگر فردي اخيرا ناپديد شده است، تماس با بيمارستانها، زندانها و پزشكان قانوني در حوزه قضايي فرد مفقودي گام ديگري است كه بايد انجام داده شود. به اين ترتيب قبل از ادامه جستوجو، ميتوان از احتمال تصادف، مرگ و حبس شدن فرد مضمون صرفنظر كرد. اگر فردي زنداني شده است به سادگي با نزديكترين ايستگاه پليس به آخرين آدرس شناخته شده فرد گمشده تماس گرفته شود.
همچنين در طول جستوجو با چندين بيمارستان تماس گرفته شود. هنگام تماس، حتما توصيف كاملي از ظاهر شخص ارايه شود. البته اين احتمال هم بايد در نظر گرفته شود كه اگر فرد گمشده تصادف كرده باشد و بدون شناسنامه در بيمارستان بستري شده، ممكن است هنوز احراز هويت نشده باشد، بنابراين توصيف ظاهر فرد براي ماموران چهرهنگاري پليس اهميت دارد.
بهتر است عكس شخص گمشده در مكانهاي محلي پخش شود؛ مكانيهايي مثل كافيشاپها، بيمارستانها، پاركها و…
در مورد مفقودشدگان
سال ۹۷ معاون دادستان وقت كرج در مورد پروندههاي مفقودي به ايسنا گفته بود: «در پروندههاي گمشدهها، نبايد اختلافهاي خانوادگي را ناديده گرفت. خيلي وقتها زن يا مرد چون با همسر خود سازش ندارند از خانه ميروند. اين هم يك نوع از گم شدن است. در اينطور موارد خطر براي زنها بيشتر است، چون حمايتي ندارند، به سرعت به ديگري اعتماد ميكنند و وارد رابطهاي ميشوند كه معمولا هم انتهاي اين مسير به فساد كشيده ميشود. گاهي آدمها گم ميشوند، چون از خانه رفتهاند و محيط سنتي و كوچك است، پشت سرشان حرف زده ميشود و ديگر نميتوانند برگردند. اين آدمها الزاما گم نشدهاند، اما به هر حال در خانه خودشان هم نيستند. گاهي هم مرد است كه قهر ميكند، همسرش ميآيد اعلام مفقودي ميكند، ما ميرويم از روي نشانهها يا كارت اعتباري يا راههاي ديگر، او را پيدا ميكنيم و آدرسش را به همسرش ميدهيم، اما مرد نميخواهد برگردد يا برميگردد و بعد دوباره خانه را ترك ميكند. بيشتر كساني كه به خانه برنميگردند از اين موارد هستند. يك وقتهايي هم هست كه پليس، وزارت اطلاعات يا اطلاعات سپاه كسي را دستگير ميكند، خانوادهاش چون نميدانند چه اتفاقي افتاده فكر ميكنند طرف گم شده، به پليس مراجعه ميكنند، زمان ميبرد، اما روشن ميشود كه كجا هستند. گمشدنهايي كه منجر به قتل ميشوند خيلي كم هستند. شايد يك در هزار از اين موارد پيش بيايد. چنين قتلهايي معمولا يا با انگيزههاي انتقامجويي است يا مساله اختلاف مالي و مسائل ناموسي در بين است. در ايران قاچاقبر داريم، اما ايرانياي كه به خارج از كشور قاچاق شود تقريبا نداريم. همينطور اغفال آدمها براي اهداف مختلف داريم، اما اينكه به صورت باندي ديگران را اغفال و از آنها استفادهاي كنند، نداريم.»
۹۹ درصد پروندههاي مفقودي در ۲۴ ساعت اول كشف ميشوند
دو سال پيش عليرضا لطفي، رييس پليس وقت آگاهي تهران بزرگ در مورد پروندههاي مفقودي اعلام كرد: «در پليس آگاهي تهران بزرگ، كار بزرگي در اين خصوص انجام شده است؛ يك اداره ويژه به نام «اداره 4» را در پليس آگاهي تهران بزرگ براي موضوعات مرتبط با فقدانيها مدنظر قرار دادهايم. در گذشته براي گزارش يك مفقودي، اول بايد به كلانتريها و پس از آن به پايگاهها مراجعه ميكردند و چرخهاي را دور ميزدند، اما در حال حاضر اگر كسي بخواهد مورد فقداني يا مفقودي را گزارش دهد، ميتواند مستقيم به پليس آگاهي تهران بزرگ مراجعه كند. پرونده همه فقدانيها در اين اداره بررسي ميشود و ما درحال حاضر در اين زمينه وضعيت خوبي داريم. البته آمار آن متفاوت است. يعني در برخي هفتهها با افزايش مواجه هستيم و در برخي هفتهها مشكل خاصي نداريم، اما موضوع مهم اين است كه ما در ۹۹ درصد موارد اين پروندهها را در ۲۴ ساعت اوليه با روشهاي مختلفي پيدا ميكنيم. يك درصد پروندهها ميماند كه البته ما نگران همين يك درصد هم هستيم كه منجر به جنايت شود و مشكلاتي را ايجاد كند. از مردم درخواست ميكنيم هرگونه مفقودي را با حساسيت زياد و اعلام اوليه به كلانتري و مراجعه به اداره چهارم پليس آگاهي اطلاع دهند. ما به صورت شبانهروزي در اين پليس خدمت ارايه ميدهيم. افراد پس از اينكه متوجه مفقود شدن شخصي شدند، بايد به كلانتري مراجعه كنند و در كلانتري پس از انجام مراحل به اداره چهارم پليس آگاهي راهنمايي ميشوند. به كلانتري هم به اين دليل مراجعه ميشود كه اگر تصادفي در همان محدوده اتفاق افتاده باشد، بررسي و اعلام كنند.»
اين در حالي است كه بسياري از پروندههاي مبني بر اعلام مفقودي از سوي پليس به نتيجه نميرسد.