سینما و تلویزیون

هفت صحنه فوق‌العاده تلخ که دیدنش تحمل زیادی می‌خواهد

برترین‌ها: تلخ‌ترین سکانس سینمای ایران برای شما کدام سکانس بوده؟ اجازه دهید سوالم را جور دیگری مطرح کنم؟ با تماشای کدام سکانس از کدام فیلم ایرانی به پهنای صورت اشک ریخته‌اید و قلبتان آتش گرفته؟ بدون شک این سکانس‌های غمگین و دردناک در سینمای ایران کم نبوده‌اند. اصلا بخاطر همین هم هست که کل دنیا ایران را با همین غمش می‌شناسند.

چند روز پیش کاربری به نام مصطفی محمودی در توییتر، تصاویری از یکی از سکانس‌های فیلم «مصلحت»، که این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است، توییت کرد و خواست که کاربران دیگر تلخ‌ترین سکانس تاریخ سینما را از نظر خودشان بگویند. در ادامه این مطلب نگاهی داشته‌ایم به چند سکانس تلخ از سینمای ایران که احتمالا خراشی هرچند کوچک در قلب شما هم ایجاد کرده‌اند. با برترین‌ها همراه باشید:

تلخ‌ترین سکانس سینمای ایران برای شما کدام سکانس بوده؟

حوض نقاشی

شهاب حسینی در یکی از سکانس‌های این فیلم به پسرش، سهیل، که از شرایط ظاهری و روانی پدرش جلوی همکلاسی‌هایش خجالت می‌کشد، می‌گوید: «ببخشید که بابات شدم سهیل» جمله کوتاهی که با احساسات همه ما بازی می‌کند و احتمالا وزن بغض پشت گلویمان از ابتدای فیلم را سنگین‌تر می‌کند.

[/video] <h2>شب‌های روشن</h2> <img src="https://bato.ir/wp-content/uploads/2023/07/Capture-35.png"> <p>تمام فیلم «شب‌های روشن» سراسر عشق است و علاقه و جملات زیبا. سکانس پایانی این فیلم اما مخاطبش را شگفت‌زده می‌کند. دختر جوانی چند روز را در خانه یک استاد دانشگاه می‌گذراند تا عشقش را ببیند. در همین چند روز استاد دانشگاه شیفته او می‌شود. سکانسی که دختر جوان استاد ادبیات را ترک می‌کند و استاد در کافه تنها می‌ماند شاید یکی از غم‌انگیزترین سکانس‌های تاریخ سینمای ایران است.</p> <h2>جاده خاکی</h2> <img src="https://bato.ir/wp-content/uploads/2023/07/D8B9D8AA.jpg"> <p>فیلم جاده خاکی یکی از فیلم‌های کمتر دیده شده ایرانی است. حسن معجونی در این فیلم نقش پدری را ایفا می‌کند که پسرش قصد مهاجرت از ایران را دارد. چند ساعت بعد از مهاجرت این پسر، پدری را می‌‎بینیم که هرچقدر تلاش کرد خودش را منطقی نشان دهد و با رفتنش کنار بیاید، اما یکجا شکست و در همان پس خنده‌هایش اشک ریخت. سکانسی که حسن معجونی با پسر کوچکترش دراز کشیده، به آسمان خیره شده و در مورد موضوع فانتزی بتمن صحبت می‌کنند و وقتی با خنده می‌گوید «آخ ماشینم خط افتاد» می‌شکند و اشک می‌ریزد. اما جوری که پسرش فکر کند او در حال خندیدن است.</p> <h2>سلطان قلب‌ها</h2> <img src="https://bato.ir/wp-content/uploads/2023/07/D8A7D8AFD981D8ABD8AF.jpg"> <p>این فیلم از آن فیلم‌هایی است که احتمالا می‌توانیم بنویسیم «ایرانی نیستی اگه این فیلم و ندیدی». در یکی از سکانس‌های پایانی فیلم سلطان قلب‌ها، محمدعلی فردین می‌فهمد که آن دختربچه شیرین و دوست‌داشتنی دختر خودش است و عشق قدیمی‌اش هم نابینا شده و وضعیت چندان خوبی هم ندارد. بیش از نصف ایران با این سکانس اشک ریخته‌اند.</p> <h2>هفت دقیقه تا پاییز</h2> <img src="https://bato.ir/wp-content/uploads/2023/07/D981D982D8B9D8AAD982D8BAD8AA.jpg"> <p>این فیلم را شاید بتوانیم یکی از غم‌انگیزترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران بدانیم. میترا مادر جوانی است که بر اثر یک سانحه دخترش را از دست می‌دهد. تلخ‌ترین سکانس این فیلم اما سکانسی است که میترا جسد دخترش را در حالی که دور یک پارچه سفید پیچیده شده از سردخانه می‌دزدد و به خانه می‌آورد. غم بزرگی که احتمالا یک مادر ساده‌تر درکش می‌کند.</p> <h2 style="text-align:center"></h2>

تومان

فیلم جذاب دیگری که احتمالا به اندازه لیاقتش به آن بها داده نشده، فیلم «تومان» به کارگردانی مرتضی فرشباف است. کاراکتر یونس در این فیلم یک پسر جوان سوارکار است که یک سانحه باعث قطع نخاع شدن او می‌شود. درواقع بزرگترین کابوس یک ورزشکار بر سر او می‌آید. در سکانسی از فیلم همه دوستان یونس کنار ساحل در حال تفریح هستند و یونسی را می‌بینیم که نمی‌تواند خودش را تکان دهد و به آن‌ها بپیوندد. سکانس تلخی که احتمالا اشکتان را درمی‌آورد.

میم مثل مادر

میرسیم به فیلمی که احتمالا همه ایرانی‌ها با آن گریه کرده‌اند. در یکی از سکانس‌های پایانی این فیلم، سعید، که پسربچه‌ای با مشکلات تنفسی است، در حالی روی صحنه می‌رود و ویولن می‌زند که مادرش در بستر بیماریست و حال خوبی هم ندارد. اصلا همان ترانه غمگین «دنیا اگه خوب اگه بد، با تو برام دیدنیه» به تنهایی آتش می‌زند بر دل مخاطب میم مثل مادر.

تلخ‌ترین سکانس سینما برای شما کدام بوده؟

دستبند نقره پاندورا
نمایش متن با لینک
دکمه بازگشت به بالا