10 قاتل خطرناک که دنیا از دیدن آنان شوکه شد و وحشت را تجربه کرد!
این روزها با انتشار و در دسترس قرار گرفتن «قاتل» فیلم جدید دیوید فینچر دوباره بحث بر قاتلان سینمایی بالا گرفته و ما هم به همین مناسبت فهرستی از فیلمهایی که در همین رابطه و درباره قاتلان حرفهای و احیانا خونسرد، گردآوری کردهایم برخی از فیلمهای این فهرست بسیار مشهورند و تعدادی هم البته کمتر شناخته شدهاند.
فیلم فینچر هم داستان یک قاتل بسیار حرفهای و خونسرد و تنهاست که در روایتی مینیمالیستی توانسته دایره مخاطبان وسیعی در ایران پیدا کند که البته برخی هم منتقد این فیلم هستند. بعدتر و زمانی که احساس کردیم این فیلم بیشتر دیده شده مطلب مجزایی هم برای آن خواهیم رفت عجالتا با این متن همراه ما باشید
سامورایی
- عنوان اصلی: Le Samouraï
- کارگردان: ژان-پیر ملویل
- سال ساخت: ۱۹۶۴
فیلم سینمایی سامورایی شاهکار بیبدیل ژان-پیر ملویل داستان یک آدمکش تنها و کمحرف به نام جف کاستلو (با بازی آلن دلون) است. جف با اصول بوشیدو (نوعی طریقت سامورایی) زندگی میکند حتی اگر یک قاتل اجیرشده باشد و در ازای کشتن آدمها پول بگیرد. سامورایی از یک سو فیلمی جنایی با جزییات مربوط به تعقیب و گریز میان پلیس و خلافکار است و از سوی دیگر فیلمی است درون جهان خاص سینمایی ملویل که در آن مخاطب نسبت به جنایتکارها سمپاتی بیشتری حس میکند و از پلیسها و دمودستگاهشان بیزار است.
سامورایی سکانسهایی عجیب و بهیادماندنی دارد. صحنههایی که به حرکات و اعمال شخصیتها بدون گفتوگو و بدون احساسات ظاهری متکی است، وضعیتی که در صورت سرد و بیروح جف کاستلو هم مشهود است. با این حال مجموعه این صحنهها در کنار داستان فیلم و فضای نوار آن باعث میشود بعد از دیدن سامورایی هرگز آن را فراموش نکنید. داستان فیلم سینمایی سامورایی از آن جایی آغاز میشود که جف کاستلو در هنگام ارتکاب یکی از قتلهایش توسط یک شاهد دیده میشود. وجود شاهد و بررسیهای آتی پلیس طرح داستانی را پیش میبرد و در عین حال شخصیت کاستلو و جهان ویژه او را برای مخاطب ملموس میسازد.
فیلمسازان تاثیرگذاری مثل والتر هیل، جیم جارموش، نیکلاس ویندینگ رفن، مارتین اسکورسیزی و جان وو از این اثر سینمایی بزرگ تمجید کردهاند و در فیلمهایشان از آن الهام گرفتهاند. فیلم ملویل یکی از مشهورترین آثاری است که درباره یک قاتل ساخته شده و بیش از آنکه درگیر صحنههای اکشن و لحظات قتل باشد اثری است که به تحلیل غیرمستقیم وضعیت شخصیت اصلی و پیچیدگیهای جهان او میپردازد؛ البته که مانند عموم آثار ملویل با فیلمی تلخ و بدبینانه مواجه میشویم. باید با صراحت گفت که سامورایی یک شاهکار هنری است از یک استعداد بزرگ در سینمای فرانسه.
جایی برای پیرمردها نیست
- عنوان اصلی: No Country For Old Men
- کارگردان: برادران کوئن
- سال ساخت: ۲۰۰۷
فیلم سینمایی «جایی برای پیرمردها نیست» بر اساس داستان جنایی، خشونتبار و درخشان کورمک مککارتی که در سال ۲۰۰۵ نوشته شده بود ساخته شد. داستان فیلم در سال ۱۹۸۰ روایت میشود. لوئلین ماس (با بازی جاش برولین) یک شکارچی است که در بیابانهای تگزاس شکار دندانگیری نصیبش نشده و اتفاقی به یک صحنه جنایت برمیخورد؛ صحنهای پر از جسد که به یک معامله ناموفق و مسلحانه مواد مخدر مربوط است. او کیفی پر از دلار پیدا کرده و آن را مخفی میکند و به این ترتیب خواسته یا ناخواسته پای ماس به یک ماجرای جنایی خطرناک و پیچیده باز میشود.
خاویر باردم در نقش یک قاتل مزدور به نام آنتون چیگور برای یافتن پول اجیر شده و از این طریق وارد داستان میشود. مردی که هیچکس و هیچچیز جلودارش نیست. ای.او اسکات منتقد نیویورکتایمز فیلمبرداری، تدوین و صداپردازی اثر را بینظیر و فیلم را انتخابی فوقالعاده برای تماشا ارزیابی کرده است.
جایی برای پیرمردها نیست توانست در چهار رشته بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برنده جایزه اسکار شود. برادران کوئن در جایی برای پیرمردها نیست موفق شدند شمایل قاتلی را خلق کنند که به شکلی بیمارگون و گاهی با تکیه به بخت و اقبال آدم میکشد و خلاصی از او غیرممکن مینماید. طبیعتا در چنین دورهای جایی برای پیرمردها و سنتهای گذشته باقی نمانده است.
لئون: حرفهای
- عنوان اصلی: Léon: The Professional
- کارگردان: لوک بسون
- سال ساخت: ۱۹۹۴
فیلم سینمایی «لئون: حرفهای» اولین فیلم آمریکایی لوک بسون و نمونهای عالی از جنبش «سینما نگاه» (Cinéma du look) بود. اولین بار رافائل بسان یک منتقد فرانسوی این آثار را که در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی سینمای فرانسه ساخته شده بودند طبقهبندی کرد و سینماگرانی چون لوک بسون، ژان-ژاک بنکس و لئوس کاراکس را از فیلمسازان فعال آن دانست. در این آثار اساسا سبک مقدم بر ساختار روایی است.
در فیلم سینمایی لئون: حرفهای بازی فوقالعاده درخشان ژان رنو در نقش لئون شخصیتی را ساخته و پرداخته که یک آدمکشی حرفهای است اما عاطفه پنهان درونیاش درگیر همسایه دوازدهسالهاش ماتیلدا (با بازی خارقالعاده ناتالی پورتمن) شده. دختری که درگیر یک ماجرای جنایی تلخ میشود و به کمک لئون نیاز دارد.
گرچه لئون در ابتدا ماتیلدا را با بیمیلی میپذیرد اما به تدریج روابطی پیچیده بین آن دو شکل گرفته و لئون حافظت از ماتیلدا را به عنوان مهمترین هدف زندگی پیش از این سرد و خالیاش انتخاب میکند. گرچه حفاظت از ماتیلدا بیش از آنکه انتخابی «حرفهای» باشد یک انتخاب انسانی و احساسی است.
گوست داگ: سلوک سامورایی
- عنوان اصلی: Ghost Dog: The Way of the Samurai
- کارگردان: جیم جارموش
- سال ساخت: ۱۹۹۹
فیلم سینمایی «گوست داگ: سلوک سامورایی» به کارگردانی جیم جارموش یکی دیگر از فیلمهای گنگستری است که از رسوم جنگجویان ژاپنی الهام گرفته. از سوی دیگر نمیتوان تاثیر جهان سینمایی ملویل را – که فیلم سامورایی او در صدر همین فهرست خودنمایی میکند – روی فیلمساز نادیده گرفت. فارست ویتاکر در نقش گوست داگ یک آدمکش تنها است. او برای یکی از سران مافیای شهر جرسی کار میکند که سالها قبل جانش را نجات داده است.
این اثر سینمایی را باید فیلمی خیالانگیز واجد عناصر سورئال و وهمآلود توصیف کرد. از طرفی یکی از امتیازاتی که به فیلم اضافه میشود موسیقی رزا (رابرت فیتزجرالد دیگز) از یک گروه موسیقی هیپهاپ به نام وو-تنگ کلن است. اثری که یک داستان جنایی را با چاشنیهای هنری مخصوص جارموش به یک نمونه سینمایی ویژه تبدیل کرده است.
در نهایت باید تاکید کرد که گوست داگ یک فیلم معمولی از آثار این حوزه نیست. اگر به دنبال نمونهای متعارف میگردید احتمالا باید قید این فیلم سینمایی را بزنید چرا که با اثری مالیخولیایی، غیرمتعارف و غیرقابل پیشبینی روبرو خواهید شد.
نشانشده برای کشتن
- عنوان اصلی: Branded to Kill
- کارگردان: سیجون سوزوکی
- سال ساخت: ۱۹۶۷
فیلم سینمایی «نشانشده برای کشتن» از کارگردان مطرح ژاپنی سیجون سوزوکی در زمان خود مورد توجه قرار نگرفت و در حد فیلمهای درجه دو دستکم گرفته شد. اما به باور بسیاری از منتقدان و کارشناسان این اثر سینمایی یک شاهکار هنری است که فیلمسازان بزرگی نیز چون پارک چان-ووک، جیم جارموش، کوئنتین تارانتینو و جان وو از آن الهام گرفتهاند. جان زورن موسیقیدان اهل آمریکا از این اثر سینمایی به عنوان شاهکاری یاد کرده که کل آثار این ژانر را یک درجه ارتقا داده است.
جو شیشیدو در نقش گورو هانادا آدمکشی ترسو است که در ماموریت آخرش شکست میخورد. سپس قاتلی حرفهای برای کشتن او که حالا خود در فهرست قربانیان قرار گرفته استخدام میشود. در واقع با یک فیلم مافیایی ژاپنی طرفیم که به هیچ اثر دیگری شباهت ندارد. نه عناصر جیمز باند را در آن میبینید و نه در آن خبری از سورئالیسم یا صحنههای گسترده اکشن است.
جیم جارموش کارگردان مطرح و مستقلساز آمریکایی که از ستایندگان سیجون سوزوکی کارگردان فیلم نشانشده برای کشتن است در اظهارنظری ادعا کرده داستان این فیلم از عجیبترین داستانهای آدمکشی در سینما است. او برای ساختن فیلم «گوست داگ: سلوک سامورایی» که در همین فهرست معرفی شده از این اثر سیجون سوزوکی نیز الهام گرفته است.
فرشتگان سقوط کرده
- عنوان اصلی: Fallen Angels
- کارگردان: وونگ کار-وای
- سال ساخت: ۱۹۹۵
فیلم سینمایی «فرشتگان سقوطکرده» محصول سال ۱۹۹۵هنگ کنگ اثری است از وونگ کار-وای فیلمساز مشهور سینمای هنگ کنگ. این فیلم را باید در کنار آثار دیگری مانند «چانگکینگ اکسپرس» محصول سال ۱۹۹۴ و فیلم سینمایی «شاد در کنار هم» محصول سال ۱۹۹۷ در یک چرخه فیلمسازی و در میان آثار مهم دهه ۹۰ میلادی وونگ قرار داد. فرشتگان سقوطکرده شخصیتهای چندوجهی متعددی دارد؛ از جمله شخصیت یک آدمکش به نام وونگ چی-مینگ با بازی لئون لای، یک شریک زن مرموز با بازی میشل ریس، همسایه عجیب و غریبش و یک محکوم سابق به نام هو چی-مو با بازی تاکشی کانشیرو.
فرشتگان سقوطکرده در قالب یک درام جنایی روایتی از زندگی آدمکشی است که برای بیرون آمدن از این شغل و گریختن از شریک خود تلاش میکند. آنچه وونگ روی پرده برده هیجانانگیز و جذاب است. در سینمای او سبک بصری قدرتمندی به کار میرود که بعضا باعث میشود عناصر داستان همچون بسیاری از آثار سینمای بدنه اصلی سرراست از کار درنیایند. بعضی منتقدان معتقدند آثار او از زوایایی الهامگرفته از کارگردان بزرگ فرانسوی ژان لوک گدار است.
در نهایت بد نیست اشارهای هم بکنیم به فیلمبرداری تحسینبرانگیز کریستوفر دویل که تصویری دقیق و کاملا در خدمت ایدههای فیلمساز از هنگ کنگ ارایه میکند. فرشتگان سقوط کرده اگر چه در میان آثار وونگ کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند اما فیلم شایسته تمجیدی است که باید بیش از این مورد بررسی قرار گیرد.
سه روز کرکس
- عنوان اصلی: Three Days of the Condor
- کارگردان: سیدنی پولاک
- سال ساخت: ۱۹۷۵
فیلم سینمایی «سه روز کرکس» ساخته سیدنی پولاک شروعی حیرتآور و فراموشنشدنی دارد و از همان آغاز مخاطب را درگیر میکند. فیلم در ادامه مسیر با فضایی پارانویایی و مبهم پیش میرود و در نهایت تا لحظه آخر کشش خود را حفظ کرده و مخاطب را ناامید نمیکند.
جوزف ترنر (با بازی رابرت ردفورد) با اسم رمز کرکس که برای سازمان سیا کار میکند در بازگشت به محل کار با جسد همکاران کشته شدهاش مواجه میشود. او باید از آدمکش بیرحمی به نام جوبرت (با بازی مکس فون سیدو) اجتناب کند و کشف کند در فضایی مبهم و ترسناک که بر فیلم احاطه دارد به چه کسی میتوان اعتماد کرد. فیلم پر است از بازیهای موش و گربه، ابهامها، تردیدها که با یک شک عمومی به همه اطرافیان آمیخته است. سه روز کرکس فیلمی تاثیرگذار بود که اثر قابل توجهی بر فرهنگ عامه در ایالات متحده آمریکا داشت به شکلی که در بسیاری از آثار تلویزیونی و سینمایی به آن ارجاعاتی داده شده است.
برای مثال از این فیلم به شکل خاطرهانگیزی در مجموعه تلویزیونی ساینفلد، در کمدی جنایی «خارج از دید» اثر استیون سودربرگ محصول سال ۱۹۹۸ میلادی و فیلم ابرقهرمانی «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» محصول سال ۲۰۱۴ میلادی یاد شده است. همچنین یک بازسازی تلویزیونی توسط تاد کاتزنبرگ و جیسون اسمیلوویچ از این فیلم سینمایی ساخته و در سال ۲۰۱۸ از شبکه نتفلیکس پخش شد.
هانا
- عنوان اصلی: Hanna
- کارگردان: جو رایت
- سال ساخت: ۲۰۱۱
دختری شانزده ساله به نام هانا (با بازی سیرشا رونان) توسط پدرش اریک (با بازی اریک بانا) برای تبدیلشدن به یک آدمکش حرفهای تعلیم میبیند. اریک قبلا در سازمان جاسوسی آمریکا مامور کارکشتهای بوده و میخواهد دخترش را مثل خودش تربیت کند. او میخواهد هانا را به ماموریتی در اروپا بفرستد اما پیش از انجام آن اریک و هانا توسط ماموری باهوش و بیرحم به نام ماریسا (کیت بلانچت) و عوامل او شناسایی شده و تحت تعقیب قرار میگیرند.
رونان تمام مهارتهای خود را برای انجام کارهای بیرحمانه به کار میگیرد اما هنوز در درون خود سطحی از عطوفت و میل به ارتباط با دیگران را احساس میکند. رونان با بازی سرد و چهرهای بدون لبخند توانسته نقش درخشانی را که وزنه سنگینی برای فیلم است به بهترین شکل ایفا کند و تماشاگر را با شخصیتی همدل و همراه سازد که هرگز با محبت رو به رو نبوده است. هانا محصول سال ۲۰۱۱ میلادی به کارگردانی جو رایت توانست بازیگر فوقالعادهای را مثل سیرشا رونان به جهان معرفی کند. صحنههای اکشن تاثیرگذار، موسیقی فیلم که توسط گروه کمیکال برادرز (گروه دونفره موسیقی الکترونیک) ساخته شده، فضای بصری اثر که در یک تم پارک متروکه میگذرد و حضور کیت بلانشت از هانا اثری فراموشنشدنی و منحصر به فرد ساخته است.
هانا که محصول مشترک آمریکا و آلمان است با بودجه ۳۰ میلیون دلاری ساخته شد و در نهایت فروش ۶۵ میلیون دلاری را تجربه کرد. جو رایت کارگردان این اثر اکشن کارگردانی آثاری چون «غرور و تعصب»، «آنا کارنینا» و «تاریکترین لحظات» را هم در کارنامه دارد.
وثیقه
- عنوان اصلی: Collateral
- کارگردان: مایکل مان
- سال ساخت: ۲۰۰۴
فیلم سینمایی «وثیقه» اثر مایکل مان کارگردان کاربلد آثار جنایی است که در کارنامه خود عناوین شاخص دیگری همچون «مخمصه» و «دزد» را هم دارد. میشود ادعا کرد مان از جمله هنرمندان شاخصی است که در دهههای اخیر در به تصویرکشیدن شخصیت جنایتکاران با همه پیچیدگیها و فرازونشیبهای احساسیشان بسیار موفق عمل کرده.
فضای شبانه فیلم را با فیلمبرداری استادانه و ظریف دیان بیبی و بلندپروازی هنری مایکل مان و زبان سینمایی چندلایهاش ترکیب کنید تا مشخص شود چرا باید به تماشای این نئونوار مهیج بنشینید. تام کروز در نقش وینسنت آدمکشی حرفهای است که برای انجام ماموریتش در طول شب با رانندهای به نام مکس (با بازی جیمی فاکس) همراه است. اما بهزودی مکس به حرفه واقعی وینسنت پی میبرد و به همین دلیل هم باید در ادامه شب با او همراه شود.
گرچه گاهی اوقات طرح داستانی برای پیشبرد قصه به تدابیر کلیشهای متوسل شده و وقایعی نهچندان محتمل رخ میدهند اما نقشآفرینیهای فوقالعاده، فضای احساسی، صحنههای اکشن و کارگردانی خلاقانه مایکل مان ضعفهای دیگر فیلم را پوشانده است.