تا چند سال قبل، ساندویچ فلافل به دلیل طعم، امکان پخت سریع و آسان و همزمان قیمت پایین، یکی از مهمترین و پرطرفدارترین غذاهای نیمهآماده در ایران بود. به طوری که شمار زیادی از کارگران، کارمندان، دانشجویان و دانشآموزان ترجیح میدادند در وعدههای غذایی خارج از منزل، ساندویچ فلافل بخورند اما این غذای محبوب و ارزان نیز اینک به دلیل روند صعودی قیمتها در حال حذف از سبد خرید مردم است.
بررسیهای میدانی سایت تجارت نیوز از شهر تهران نشان میدهد که در حال حاضر یک ساندویچ فلافل ساده بهطور میانگین بین ۶۰ تا ۸۰ هزار تومان است؛ هرچند در برخی مناطق پایتخت مانند خیابان جردن و برخی رستورانهای ارائهدهنده غذاهای فوری از ۱۰۰ هزار تومان هم فراتر میرود. بهعنوان مثال یکی از ساندویچیهای شمال تهران چهار دانه فلافل به همراه گوجه، خیارشور، سبزی و نان پیتا را ۲۰۵ هزار تومان میفروشد.
این قیمتها آشکار میکند که ساندویچ فلافل نیز مانند دیگر اقلام غذایی ساده به دلیل افزایش نرخ تورم و تداوم گرانیها به غذایی لوکس تبدیل شده است. چنانچه خانوادهای چهار نفری بخواهند برای یک وعده غذایی ساندویچ فلافل همراه با مختلفات بخورند، باید دستکم ۸۰۰ هزار تومان پرداخت کنند.
با درنظر گرفتن میزان حداقل حقوق کارگران در سال ۱۴۰۳، به نظر میرسد که شمار زیادی از کارگران، کارمندان، دانشآموزان و دانشجویان نیز بهتدریج قدرت خرید این ساندویچ را هم از دست دادهاند. در حالی که متوسط قیمت ساندویچ فلافل در سال ۱۳۹۵ حدود ۴۰۰ تومان بود.
بررسی دادههای رسمی مرکز آمار ایران نشان میدهد که قیمت هر کیلو نخود در پایان اردیبهشت در محدوده قیمتی ۸۴ هزار و ۵۰۰ تومان بود. حالآنکه قیمت همین کالا در شهریور ۱۴۰۰ که دولت سیزدهم کارش را آغاز کرد، تقریبا ۳۶ هزار تومان بود. بهعبارت دیگر، تورم نرخ نخود در این بازه زمانی به ۱۳۶ درصد رسید و بیش از ۳۰ درصد این تورم نیز طی یک سال اخیر رخ داد.
بررسی قیمتهای روز کالاهای خوراکی و مقایسه آنها با قیمتهای سالهای قبل آشکار میکند که برخلاف ادعاهای دولتیها در حدود سه سال اخیر قیمتها بهطور فزایندهای بالا رفت اما قدرت خرید مردم و درآمدهای آنان تغییر محسوسی پیدا نکرد. حتی آمارها و گزارشهای نهادهای رسمی حکومت نیز از این حقیقت پرده برمیدارد که سفره ایرانیان طی سالهای متوالی پس از وقوع انقلاب اسلامی در یک فرایند تدریجی کوچکتر شده و برخی اقلام غذایی نیز یا به طور کامل حذف شدهاند یا مصرفشان به حداقل ممکن رسیده است.
بهتازگی خبرگزاری ایلنا با استناد به دادههای گزارشی میدانی نوشت که خانوادههای کارگری در ایران سالانه ۲.۵ کیلو گوشت هم مصرف نمیکنند. در این گزارش بهنقل از کارگری به نام باقر آمده است که در بهترین حالت ماهی یک کیلو گوشت گوساله برای خانوادهاش میخرد و گوشت گوسفند را هم بهطور کامل از سبد خریدش حذف کرده است.
با فرض اینکه خانواده پنج نفره باقر ماهانه یک کیلو گوشت قرمز مصرف میکنند، سرانه مصرف ماهانه هر فرد این خانواده فقط ۲۰۰ گرم است که جمع سالانه آن میشود دو کیلو و ۴۰۰ گرم.
کاهش محسوس سرانه مصرف فقط محدود به گوشت قرمز نیست، در مصرف لبنیات هم همین اتفاق افتاده است. به گفته مدیرعامل اتحادیه تعاونیهای لبنی پاستوریزه ایران، «سرانه مصرف لبنیات کشور از ۱۳۰ کیلو در سال ۱۳۸۹ به ۵۵ کیلو در زمان حاضر افت کرده است و به نظر نمیرسد در سال ۱۴۰۳ نیز رویهای متفاوت از آنچه در سالهای گذشته رقم خورد، اتفاق بیفتد». در اینجا هم بدون تردید سهم خانوادههای کارگران بسیار کمتر از متوسط سرانه مصرف در ایران است.
کاهش سرانه مصرف کالاهای خوراکی ضروری به معنای آن است که خطر سوءتغذیه بسیاری از ایرانیان و بهخصوص کودکان را تهدید میکند. زیرا افرادی که برای تهیه کالاهای خوراکی مفید بضاعت اقتصادی ندارند، به خرید کالاهای بیکیفیت، پرحجم و ارزانتر روی میآورند و این فرایند سلامتی آنان را به خطر میاندازد.