فوتبالویژه

خبر تلخ علی دایی که چند نسل از ایرانی‌ ها را شوکه کرد

سوابق قبلی و تجربه‌ای که در این زمینه وجود دارد نشان داده علی دایی به هر آنچه می‌گوید عمل می‌کند و معمولا در این جور وقت‌ها با کسی شوخی ندارد. دایی وقتی می‌گوید؛ «فوتبال بس است، می‌خواهم زندگی کنم» یعنی دیگر فوتبال برایش به هر دلیلی تمام شده و دیگر قصد بازگشت ندارد.

به یاد می‌آوریم در سال‌هایی که علی دایی روی نیمکت تیم‌های مختلف لیگ برتری می‌نشست، با زمین و زمان دچار چالش می‌شد. خیلی وقت‌ها هم حق با او بود، اما اعتبار و شخصیت دایی در آن مناقشه‌ها زیر سوال می‌رفت. همان روز‌ها خیلی‌ها به دایی توصیه می‌کردند دست از مربیگری بردارد و در قامت یک مدیر فوتبالی ظاهر شود.

ریاست در فدراسیون فوتبال، حتی فکر کردن به حضور در کنفدراسیون فوتبال آسیا، بخشی از آرزو‌های هر کدام از ما بود. چرا که تصور می‌کردیم دایی می‌تواند از وجاهت بین المللی خود استفاده کند و در بالاترین پست‌ها مشغول به کار شود.

علی دایی، اما با تمام این تفاسیر سعی می‌کرد صراحتا بگوید هیچ علاقه‌ای به حضور در بخش‌های مدیریتی فوتبال ندارد و آنچه او را اقناع می‌کند، حضور در نیمکت مربیگری است. دایی تا آخرین روز‌هایی که در فوتبال حضور داشت، یک مربی بود و در تصمیمش نیز هیچ تغییری حاصل نشد.

حالا او می‌گوید به هر آنچه در فوتبال می‌خواسته رسیده است؛ ضمن اینکه نیمی از عمرش را طی کرده و از این به بعد، قصد دارد در آرامش زندگی کند. مسلما به تصمیم علی دایی باید احترام بگذاریم و اگرچه دوست نداریم به همین زودی، فوتبال ایران را خالی از ظرفیت‌های او ببینیم، اما چاره‌ای جز پذیرفتن واقعیت نداریم. تجربه نشان داده تصمیم دایی خیلی سخت عوض می‌شود و در اغلب اوقات هم هیچ چیزی نمی‌تواند مانع او شود.

به نظر می‌رسد علی دایی دیگر دور تمام فوتبال را خط کشیده و از او فقط خاطراتی بر جا مانده است. از این پس ظاهرا باید به مناسبت‌های مختلف، یادی از دایی در فوتبال ایران کنیم یا هر از چندی مانند صفحات کنفدراسیون فوتبال آسیا در فضای مجازی، گل‌های تاریخی او را به تصویر بکشیم و با همدگیر در این باره گپ بزنیم. از این بابت، سخت متاسفیم، اما به نظر می‌رسد این پرونده همین جا بسته شده است؛ برای همیشه!

دستبند نقره پاندورا
نمایش متن با لینک
دکمه بازگشت به بالا