مامور پليسي كه در جريان دستگيري يك متهم با شليك گلوله باعث جان باختن متهم شده بود پس از دوبار محاكمه در نهايت با حكم قضات دادگاه كيفري به قصاص محكوم شد.زمستان سال ۱۳۹۹ مامور پليس كلانتري كه به همراه يك سرباز وظيفه سوار بر يك خودرو سمند بودند در خيابان موحد به يك خودرو ۴۰۵ مشكوك شدند و به او ايست دادند، اما راننده بدون توجه به هشدار پليس به سرعت خودرو افزود و فرار كرد. در نهايت تعقيب و گريز آغاز شد.خودرو متهم و پليس در حال حركت بودند كه مامور پليس براي متوقف كردن ماشين متهم تير هوايي شليك كرد، اما چون خودرو ۴۰۵ قصد فرار داشت مامور پليس به سمت او شليك كرد كه خودرو از مسير منحرف شد و پس از برخورد با گاردريل متوقف شد.
مامور پليس و سرباز وظيفه در بررسي خودرو دريافتند كه راننده ۳۳ ساله از ناحيه كتف زخمي شده است. به اين ترتيب او بلافاصله با آمبولانس به بيمارستان منتقل شد، اما مرد جوان به خاطر شدت خونريزي روي تخت بيمارستان جان سپرد.با مرگ مرد جوان، اولياي دم از مامور پليس شكايت كردند. به اين ترتيب مامور بازداشت شد و در تشريح جزييات ماجرا گفت: «ساعت سه و نيم بامداد بود و من همراه سرباز وظيفه در حال گشتزني بوديم كه به خودرو ۴۰۵ كه با سرعت زيادي در حركت بود مشكوك شدم و ايست دادم، اما راننده به سرعت خودرو افزود. به همين خاطر براي متوقف كردن او با به كارگيري قانون استفاده از اسلحه شروع به تيراندازي كردم كه يكي از تيرها ناخواسته به كتف راننده برخورد كرد و موجب مرگش شد.»
متهم در ادامه گفت: «من در بازرسي خودروی متهم مقداري مواد مخدر كشف كردم.» در حالي كه كارشناسان اعلام كرده بودند؛ هنگام گشتزني لازم است يك ستوان يكم حضور داشته باشد، ولي متهم درجه استواري داشته و از طرفي آنها با سمند معمولي بدون چراغ گردان به تعقيب پرداختند. در نتيجه براي متهم به اتهام قتل عمدي كيفرخواست صادر و پروندهاش به شعبه پنجم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
نخستين جلسه دادگاه
درجلسه دادگاه كه نماينده حقوقي ناجا نيز حضور داشت، پدر و مادر قرباني درخواست قصاص را مطرح كردند.مادر مقتول در حالي كه اشك ميريخت گفت: «پسرم بيگناه كشته شد و قاتل او بايد قصاص شود.» سپس متهم به دفاع پرداخت و گفت: «وقتي قرباني بدون توجه به ايست فرار كرد من يك تير هوايي شليك كردم و بعد در جريان تعقيب و گريز ۸ تير ديگر شليك كردم و سه تير در اسلحهام باقي ماند. من ميخواستم لاستيك پژو ۴۰۵ را نشانه بگيرم كه گلوله كمانه كرد و ناخواسته به مقتول برخورد كرد. من قصد كشتن او را نداشتم و در بررسي خودرو او مقداري مواد مخدر و يك قبضه چاقو كشف كردم.» سپس سرباز وظيفهاي كه در صحنه جنايت حضور داشت در جايگاه شاهد ايستاد و گفت: «من آن شب كنار متهم بودم، اما چاقو و مواد مخدري كه از خودرو قرباني كشف شد را نديدم. متهم چندبار ايست داد و سپس شليك كرد.»در پايان جلسه قضات وارد شور شدند و از كارشناسان اسلحهشناسي خواستند كه بار ديگر نحوه شليك گلوله را بررسي كنند تا روشن شود گلوله مستقيم به قرباني شليك شده يا ادعاي متهم مبني بر اينكه تير كمانه و سپس به قرباني برخورد كرده درست است. پس از صدور حكم و اعتراض اولياي دم پرونده به ديوان عالي كشور رفت و قضات ديوان پس از بررسي پرونده اعلام كردند كه چون گلوله به قلب قرباني برخورد كرده قتل شبهعمد نيست و بدينترتيب راي در ديوان عالي كشور نقض شد.
دومين جلسه دادگاه
در جلسه رسيدگي مجدد كه در شعبه دو دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد يك بار ديگر اولياي دم درخواست قصاص را مطرح كردند.سپس متهم در جايگاه قرار گرفت و يك بار ديگر ادعا كرد كه شليك مستقيم نبوده و نميخواسته به سمت مقتول شليك كند.سپس وكيل متهم در جايگاه قرار گرفت و گفت: «اصابت گلوله به سمت متهم بهطور غيرمستقيم صورت گرفته و گلوله پس از عبور از دست با قلب برخورد كرده است. از اين رو درخواست دارم تا كارشناسان اين موضوع را بار ديگر بررسي كنند. موكلم با به كارگيري قانون استفاده از سلاح، دست به شليك زده و اگر هم در اين زمينه قصوري صورت گرفته تقاضا دارم اين موضوع از سوي كارشناسان بررسي شود. چرا كه مقتول از دستور پليس تمرد كرده و قصد فرار داشته است.»
همچنين وكيل اولياي دم نيز به دفاع پرداخت و گفت: «مامور پليس بالاتنه قرباني را هدف قرار داده و با رعايت نكردن قانون استفاده از سلاح دست به شليك زده است. مقتول در موقعيتي قرار داشت كه خودروی او از هر طرف متوقف شده بود. پشت او نيز ماشين پليس قرار داشت و مقابلش يك خاكريز بود.»وكيل اولياي دم در ادامه گفت: «فيلم دوربين مداربسته گواه اين ماجراست كه او راه فرار نداشته است. به همين خاطر با خودروی پليس برخورد كرده و سپس ايستاده است. وقتي ماموران در خودروي مقتول را گشودند او روي زمين افتاده بود. همچنين در فيلم دوربينهاي مداربسته مشخص است گلوله با قلب او برخورد كرده است.»سپس نماينده فراجا به جايگاه رفت و گفت: «اين پرونده براي بررسي به كميسيون فراجا ارجاع نشده است، اما آنچه مشخص شده اين است كه مامور پليس قصد داشته به دست متهم شليك كند و علم و آگاهي لازم را نداشته كه ممكن است گلوله پس از برخورد به دست و رد شدن از استخوان با قلب برخورد كند.»در نهايت، هيات قضات براي تصميمگيري وارد شور شدند و اينبار متهم را به قصاص محكوم كردند. در صورت اعتراض متهم پرونده يك بار ديگر در ديوان عالي كشور بررسي خواهد شد.
بررسيهاي «اعتماد» نشان ميدهد كه طي سالهاي گذشته چندين مامور پليس به خاطر خطاهايي كه در تعقيب و گريز با متهم صورت ميگيرد خود متهم شده و به قصاص محكوم شدهاند. اين موضوع نشان ميدهد كه ماموران پليس در تعقيب و گريز متهمان موارد احتياط را رعايت نميكنند. «اعتماد» در ادامه به برخي از اخبار مشابه در اين زمينه پرداخته است.
خرداد ماه سال جاري مامور پليس كه در جريان شليك به يك متهم، موجب قطع پاي او شده بود براي سومين بار پاي ميز محاكمه ايستاد. رسيدگي به اين پرونده از فروردين ماه سال ۱۳۹۶ آغاز شد. روز حادثه به ماموران پليس خبر رسيد يك مرد مست در خياباني در جنوب تهران شروع به عربدهكشي كرده است. با اعلام اين خبر ماموران در محل حاضر شدند، اما مرد جوان با مشاهده ماموران خودزني كرد تا بتواند فرار كند. ماموران او را به آرامش دعوت كردند، اما در ادامه با شليك چند تير هوايي سعي كردند مرد جوان را خلعسلاح كنند. وقتي موفق به اين كار نشدند، يكي از ماموران چهار گلوله مقابل پاي متهم شليك كرد كه يكي از آنها به پاي مرد جوان اصابت كرد و او به بيمارستان منتقل شد. او پس از ترخيص از بيمارستان از مامور پليس شكايت كرد. به اين ترتيب مامور خاطي در شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران پاي ميز محاكمه ايستاد و شاكي براي مامور خاطي خواستار اشد مجازات شد.
سال ۱۴۰۱ رسانهها از مجازات قصاص براي ۶ مامور پليس خبر دادند كه ماجراي آن از اين قرار بود؛ چهارم آبان ۱۳۹۴ ماموران پليس تهران از حادثه تيراندازي در سهراه افسريه با خبر و براي بررسيهاي بيشتر به محل اعزام شدند. شواهد نشان داد ماموران پليس شهرستان سبزوار در جريان عمليات تعقيب و گريز با يك خودروي پرايد، متهم فراري ۲۴ ساله، برادر ۳۰سالهاش و يكي از دوستان ۲۶ ساله متهم را با شليك گلوله به كام مرگ كشاندند. همچنين در جريان تيراندازي يك سرباز وظيفه از كلانتري خليج فارس مجروح شدهبود كه به بيمارستان منتقل شد. طي جلسات دادگاهي كه براي اين متهمان برگزار شده بود شش مامور به حكم قصاص محكوم شده بودند.
سال ۱۳۹۸ گزارش يك درگيري خونين در خيابان فلسطين به پليس اعلام شد و وقتي ماموران كلانتري به محل اعزام شدند دو جوان حدودا 30 ساله را در حال درگيري ديدند كه يكي از آنها با ديدن ماموران كلانتري متواري شد و ماموران هم او را تعقيب كردند و چند بار دستور ايست دادند، اما در نهايت مامور پليس با شليك يك گلوله او را متوقف كرد. پسر مجروح و بلافاصله توسط نيروهاي اورژانس به بيمارستان منتقل شد، اما ساعاتي بعد به علت اصابت گلوله به قلبش و شدت خونريزي تسليم مرگ شد. با مرگ پسر جوان، مامور شليككننده با اتهام قتل عمد روبه رو شد و تحت بازجويي قرار گرفت. او با تشريح ماجرا در روز حادثه گفت: «قصدم كشتن او نبود و فقط ميخواستم او را متوقف كنم. در حالي كه دست او را نشانه گرفته بودم گلوله كمانه كرد و به قلبش خورد.» پس از اظهارات مامور پليس و تكميل تحقيقات، پرونده براي رسيدگي به شعبه يازدهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
تابستان سال ۱۳۹۵ بهدنبال درگيري ماموران پليس و معتادان يك پسر 17ساله مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در راه بيمارستان جان سپرد. مامور پليسي كه به او شليك كرده بود به اتهام قتل اين نوجوان ۱۷ ساله تحت بازجويي قرار گرفت و گفت: «من و همكارانم براي اجراي طرح پاكسازي معتادان و مواد فروشان به پارك جنگلي اعزام شده بوديم. به محض ورود ما به پارك، معتادان و موادفروشان همگي به سمت ما حملهور شدند. آنها اسلحه در دست داشتند و من براي دفاع از خودم و همكارانم ناچار به شليك تير هوايي شدم. چون قسمتي از پارك سنگلاخ بود پايم سر خورد و احتمالا در حال افتادن به زمين تير از اسلحهام به مقتول شليك شده است. اين درحالي بود كه پزشكي قانوني در گزارشي اعلام كرد كه تير به صورت مستقيم به پسر نوجوان شليك شده است. بنابراين براي مامور پليس كيفرخواست صادر و پروندهاش به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. مامور پليس به عنوان متهم پاي ميز محاكمه ايستاد و ادعا كرد كه گلوله مرگبار از اسلحه او شليك نشده و ممكن است همكارش دست به شليك مستقيم زده باشد. با طرح اين ادعا پرونده براي تكميل تحقيقات به پليس آگاهي برگردانده شد. وقتي در بررسيهاي اسلحهشناسي روشن شد شليك از اسلحه متهم صورت گرفته است او بار ديگر در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران پاي ميز محاكمه ايستاد. در جلسه دادگاه پدر و مادر قرباني درخواست قبليشان مبني بر قصاص را تكرار كردند و گفتند: «پسرمان دو هفته قبل از اين ماجرا همراه دوستانش براي كار به تهران آمده بود كه كشته شد. او فقط 17سال داشت و معتاد يا موادفروش نبود.» سپس مامور پليس به دفاع از خود پرداخت و بار ديگر خودش را بيگناه خواند و گفت: «پسر نوجوان در ميان كساني بود كه ما در پارك دستگير كرده بوديم، اما يكباره درگيري رخ داد و چون زمين پارك سنگلاخ بود من چند تيرهوايي شليك كردم. هيچ كدام از تيرها را مستقيم به سمت مقتول نزدم و در مرگ او نقشي نداشتم. در پايان جلسه هيات قضايي وارد شور شد تا رأي اين مامور پليس را صادر كند.
۱۲ اسفند ۱۳۹۳ ماموران گشت كلانتري جنتآباد، هنگام گشتزني به دو سرنشين يك دستگاه پرايد كه كنار خيابان توقف كرده بود، مشكوك شدند. يكي از سرنشينان مردي جوان بود كه از ماشين پياده شده و مشغول وارسي خودروي پارك شده ديگري بود. ماموران دستور ايست دادند، اما متهم با ديدن آنها، بلافاصله سوار خودرو شد و همراه همدستش پا به فرار گذاشت. پس از چند كيلومتر تعقيب و گريز و شليك چند تير هوايي، خودروي پليس جلوي سارقان پيچيد و آنها را متوقف كرد. سرباز و افسر كلانتري از خودرو پياده شدند و سرباز با كلاشينكف يك تير هوايي شليك كرد. يكي از سارقان از ماشين پياده شد، اما سارق ديگر دنده عقب گرفت و درحالي كه قصد فرار داشت با شليك گلوله از سوي افسر پليس مجروح شد و جان باخت. اين افسر پس از تكميل تحقيقات در شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران به اتهام قتل عمد پاي ميز محاكمه ايستاد و در مقابل درخواست قصاص اولياي دم گفت: «منطقهاي كه با سارقان روبهرو شديم، جرمخيز است. پس از توقف خودرو نيز از داخل آن اموال سرقتي كشف شد. من در مسير تعقيب و گريز چند گلوله شليك كردم كه به شيشه و پلاك خودرو خورد. در لحظه حادثه اصلا قصد قتل نداشتم و وقتي راننده دنده عقب گرفت، اسلحه را به سمت پايين گرفته بودم كه ناگهان گلوله شليك شد. چند ثانيه بعد، سارق مجروح در ماشين را باز كرد و روي زمين افتاد.» اين جلسه براي اخذ اظهارات شاهدان ماجرا تجديد و از سر گرفته شد. در ابتدا افسري كه در خودروي پليس حضور داشت، به عنوان شاهد اول در جايگاه ايستاد و گفت: «آن روز پنج كيلومتر تعقيب و گريز انجام داديم و به سختي توانستيم جلوي خودروي سارقان بپيچيم. اول سرباز يك تير هوايي شليك كرد، اما پس از آن راننده به قصد فرار دنده عقب گرفت كه در اين لحظه همكارم (متهم) از ترس شليك كرد.» سپس سرباز گفت: «وقتي سارق دنده عقب گرفت، تعادل افسر (متهم) بههم خورد و گلوله از تفنگ شليك شد.» متهم نيز پس از شنيدن اين اظهارات، بار ديگر خود را بيگناه دانست و بر شليك شدن ناگهاني گلوله تاكيد كرد.