پسری به قتل برادرش میپردازد تا خانواده را از شکنجه نجات دهد!
برادرکشی برای رهایی خانواده از شکنجه شدن!
اعتمادآنلاین: مرد جوان که در دفاع از فرزندان و همسر برادرش، دست به قتل هولناک برادرش زده بود، جزئیاتی از حادثه را بازگو کرد.
مردی که برادرش را به قتل رسانده در دادگاه گفت مقتول همسر و فرزندانش را کتک میزد و به شدت آزار میداد.
متهم که ۶ ماه بعد از قتل برادرش عذاب وجدان گرفته و خودش را به پلیس معرفی کرده بود، انگیزهاش از قتل را عصبانیت غیرقابل کنترل برادرش عنوان کرد.
یک سال قبل مردی جوان به نام شاهرخ به پلیس آگاهی مراجعه کرد و گفت برادرش را کشته و از عذاب وجدانی که دارد خود را تسلیم پلیس کرده است.
شاهرخ درباره قتل گفت: شاهین برادر کوچک من بود. او ازدواج کرده و همسر و دو فرزند داشت. بدرفتاریهای شاهین با خانوادهاش همه را کلافه کرده بود. او تا قبل از اینکه با مینا ازدواج کند در خانه با مادرم بدرفتاری میکرد اما هیچ وقت او را کتک نمیزد. بعد از ازدواجش شدت عصبانیت او بیشتر شد و همسر و بچههایش را کتک میزد. مینا چندین بار شکایت شاهین را به من کرد و گفت دیگر نمیتواند به این زندگی ادامه دهد. شاهین آنقدر زنش را کتک میزد که یک بار او را بیهوش در حیاط خانه پیدا کردم.
متهم ادامه داد: روز حادثه به دعوت مینا به خانهشان رفتم تا با شاهین صحبت کنم. به برادرم گفتم نباید زن و بچهات را بزنی. برایش گفتم وقتی بچهاش را کتک میزند ممکن است برای این بچه هزار اتفاق بیفتد. شاهین عصبانی شد و من را متهم کرد که در زندگیاش دخالت میکنم. گفت به تو ربطی ندارد که من زنم را میزنم و اگر دوباره به حرفم گوش نکند باز هم او را میزنم. من گفتم حق دارم وقتی بچهها و زنش را میزند دخالت کنم و اگر به این کار ادامه دهد آنها را به خانه خودم میبرم. شاهین عصبانی شد و حمله کرد که من را بزند. همسرش هم با دسته تی ضربهای به او زد تا مرا نجات دهد. دسته تی به سر شاهین برخورد کرد. شاهین یکدفعه من را رها کرد و به سمت مینا رفت و او را زیر مشت و لگد گرفت. من که عصبانی شدم برای اینکه بتوانم مینا را از زیر دست شاهین بیرون بکشم یک ضربه به سر او زدم و بعد هم گلویش را فشار دادم. یکدفعه دست و پایش شل شد و روی زمین افتاد.
متهم گفت: بعد از این حادثه جسد برادر را به روستایمان بردم و در آنجا به بهانه اینکه برادرم تصادف و فوت کرده دفنش کردم. مادرم و همسر برادرم هم برای اینکه به دردسر نیفتم چیزی نگفتند؛ اما من 6 ماه است عذاب وجدان دارم، به همین دلیل خودم را تسلیم کردم.
بعد از گفتههای این مرد دستور نبش قبر صادر شد و جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت. پزشکان علت مرگ را خفگی اعلام کردند و به این ترتیب گفتههای متهم تایید شد. دادستان برای شاهرخ درخواست مجازات به اتهام قتل عمد کرد و برای مینا به اتهام وارد کردن ضرباتی غیرمنتهی به مرگ نیز خواستار مجازات شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، مادر مقتول اعلام گذشت قطعی کرد و دادستان نیز از طرف رئیس قوه قضائیه برای دو فرزند صغیر مقتول دیه خواست.
سپس شاهرخ در جایگاه قرار گرفت. او گفت: خشونتی که برادرم در برابر زن و بچهاش داشت قابل تحمل نبود. همیشه بدن بچهها و همسرش کبود بود. آنها خیلی عذاب میکشیدند. من هم برای اینکه دست از این کارهایش بردارد به خانهاش رفتم. من و شاهین هیچ درگیریای با هم نداشتیم. فقط برای نجات زن و بچهاش از شکنجهای که میشدند از برادرم خواستم دست بکشد که این درگیری اتفاق افتاد.
او درباره نقش مادر و زن برادرش در قتل گفت: آنها چون میدانستند که من برای دفاع از بچههای برادرم این کار را کردم همراهی کردند. هیچ نقشی در قتل نداشتند فقط دروغ من را برملا نکردند. البته وقتی جسد را به روستا بردم که دفن کنم در غسالخانه شک کردند اما پاپیچ من نشدند.
بعد از گفتههای شاهرخ، مینا در جایگاه ایستاد. او گفت: هیچکس جای من نیست که بداند چه عذابی زیر دست آن مرد کشیدم. البته من به عمد دسته تی را به سر او نزدم. دسته را پرتاب کردم که شاهین را نجات دهم چون میدانستم هر لحظه ممکن است او را بکشد. دسته اتفاقی به سرش خورد و به من حمله کرد. من قصدی برای ضربه زدن به شوهرم نداشتم.
بعد از گفتههای هر دو متهم، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.