مدافعان حجاب اجباری درباره این شهید مسیحی چه دارند بگویند؟
اعتماد آنلاین: احمد زیدآبادی (فعال سیاسی) نوشت:
همۀ افراد و نهادهایی که از تحمیل حجاب به عموم بانوان دفاع میکنند، استدلالشان این است که رعایت حجاب “نص قرآنی” است و هیچ مسلمانی حق نقض و یا بیتفاوتی در برابر نقض آن را ندارد.
این در حالی است که دو آیهای که در مورد حد و حدود پوشش زنان مؤمنه در قرآن آمده است، به دلیل ابهام مصداقی، مورد اختلاف فقیهان معاصر است به طوری که مرجعی در موقعیت مرحوم سید محمد حسین فضلالله اصولاً موی سر زنان را مصداق حجاب قرآنی ندانسته است.
در عین حال، بحث جاری در ایران عموماً بر سرِ جواز نقضِ آیات مربوطه از سوی “زنان مؤمنه” نیست، بلکه نزاع بر سر تحمیل آن بر زنانی است که یا اصلاً مسلمان نیستند و یا به هر دلیلی نمیخواهند مؤمنه باشند و یا “مؤمنه” بودن خود را متفاوت از سنت مرسوم تعریف میکنند.
حال در کنار این بحث و جدلها به خبر زیر توجه کنید:
“پیکر شهید «جانی بِت اوشانا فقی بکلو» سرباز تیپ ۵۵ هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران و از شهدای گرانقدر اقلیتهای مذهبی پس از نماز جمعه تهران با حضور پرشور مردم و نمازگزاران تشییع شد.”
این خبر را عمومِ رسانههایی که با شدت و حدت مدافع تحمیل حجاب بر اساس “نصوص قرآنی” بر همۀ زنان کشورند، با شور و افتخار منتشر کردهاند.
اگر بخواهیم این خبر را بر اساس “نصوص قرآنی” مورد بررسی قرار دهیم، تمام اجزاء آن نقض آشکار آیۀ صریح قرآن در بارۀ چگونگی برخورد با “اهل کتاب” است.
در سورۀ توبه تصریح شده است: “قَاتِلُوا الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حَتَّىٰ یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ”
بر اساس همین آیه در دوران خلافت اسلامی، اهل کتاب یعنی یهود و نصارا و مجوس را وادار به پرداخت جزیه همراه با خفت و خواری میکردند.
اگر قرار باشد نوعی نصگرایی خشکاندیشانه و همراه با جمود فکری، مبنای عمل مسلمانان در تمام ادوار تاریخ باشد، تشییع کنندگان پیکر شهید جانی بت اوشانا چه دفاعی از عمل خود دارند؟
اینکه اهل کتاب را به سربازی اعزام کردن و در صورت کشته شدن آنها را شهید نامیدن و با افتخار پیکرشان را تشییع کردن و با شور و احساس خبر تشییع را منتشر کردن، چه نسبتی با نص لزوم پرداخت جزیه از سوی آنان دارد؟ در واقع این اقدامات فقط نقض صریح آیۀ قرآن است!
آیا وقتی خود اینان با استناد به نصگرایی، منتقدان حجاب اجباری را بعضاً به خروج از دین متهم میکنند، یک نصگرای ظاهرگراتر و خشکاندیشتر از قبیل داعشیها از این حق برخوردار نمیشود که خودِ آنان را به دلیل نقض صریح آیۀ مربوط به اهل ذمه و ضرورت پرداخت جزیه از سوی آنان، از دایرۀ مسلمانی خارج دانسته و خون و مالشان را حلال اعلام کند؟
آخر این چه بازی یک بام و دوهوایی است که بر سر اجرای احکام شریعت به راه افتاده است؟ اگر باید مُرّ احکام را اجرا کرد پس چرا از اهل کتاب، جزیه آن هم همراه با خفت و خواری گرفته نمیشود؟ و اما اگر قرار است احکام با شرایط زمان و مکان تطبیق داده شوند، چرا سایر احکامی که به قول آیتالله خمینی اجرای آنها در این شرایط “وهن اسلام” است، مورد اجتهاد تازه قرار نمیگیرد؟
وقتی بر اساس الزامات ملت – دولت، اجرای قانون جزیه علیه اهل کتاب ناشدنی و وهن اسلام است، پس چرا دیگر الزامات این پدیده در نظر گرفته نمیشود و به قیمت از بین بردن انسجام ملی، بر تحمیل برخی احکام به عموم مردم تا این اندازه پافشاری میشود؟
پاسخ مدافعان تحمیل حجاب به عموم بانوان به این پرسشها چیست؟ اگر در ادعایشان صداقت دارند، در مقابل این پرسشها سکوت نکنند!