فرهنگی

شبکه تماشا با این سریال کره‌ای از عاشقان جومونگ دلبری می‌کند

اگر صنعت سینمای کره جنوبی با تولیدات فیلم‌هایی با مضمون عمیق سیاسی و اجتماعی توانسته توجه محافل جدی داخلی و خارجی را به خود جلب کند، صنعت تلویزیون این کشور بیش از هر چیز دیگری به تاریخ و گذشته‌های دور این سرزمین پرتنش آسیایی پرداخته و بعید به نظر می‌رسد فعلا و برای مدتی طولانی دست از سر روایت‌های داغ و رنگارنگ تاریخی خود بردارد!

شبکه تماشا با این سریال کره‌ای از عاشقان جومونگ دلبری می‌کند

به باور دست‌اندرکاران قاب کوچک در این کشور کوچک آسیای دور، نیازی هم به این کار نیست. به گفته آنها، تا زمانی که تماشاگران کره‌ای و غیرکره‌ای طرفدار تماشای درام‌های پرزرق‌و‌برق تاریخی این سرزمین هستند و برای دیدن آنها وقت می‌گذارند، چرا باید به سراغ ژانرهای تجربه‌نشده دیگر رفت و خود را در مخمصه انداخت؟!

روایتی از یک قصه فولکلور

از این زاویه دید است که می‌توان تولید سریالی چون «ایلجیما» و بسیاری دیگر از سریال‌های تاریخی کره‌ای را مورد بحث و بررسی قرار داد و دلیل تولیدشان را متوجه شد. این درام پرتنش تاریخی که سال ۲۰۰۷ تولید و روی آنتن رفت، تفاوتی اساسی با سایر درام‌های تاریخی تلویزیونی کره دارد. این مجموعه ۲۰اپیزودی (با طول زمانی ۶۰ دقیقه برای هر قسمت) داستان خود را از یک داستان کمیک‌استریپ محبوب و پرخواننده کره‌ای به همین نام گرفته است. این نویسنده این کتاب‌های مصور «کو وو یونگ» است که ماجراجویی‌های داستان‌های جذاب و سرگرم‌کننده‌اش را از داستان‌های فولکلور و قدیمی فرهنگ چینی گرفت که به دوران سلطنت خاندان معروف مینگ اختصاص دارند.

شخصیت محوری این کمیک‌استریپ یک جوان روستایی است که رفتاری شبیه رابین‌هود معروف دارد. این راهزن با تغییر قیافه به دل ماجراجویی‌های مختلف می‌زند تا از ثروتمندان گرفته و به فقرا بدهد. وجه مشخصه این شخصیت، این است که تغییر چهره‌ می‌دهد تا برای همگان ناشناس باقی بماند. در حالی که بسیاری از اهالی محل به‌دنبال کشف هویت او هستند، تماشاچی که از این راز خبر دارد با لذت به تماشای شیرین‌کاری‌های این قهرمان مدافع محرومان می‌نشیند و با او همراهی و همذات‌پنداری می‌کند. لی جون گی، ستاره معروف و سرشناس سینما و تلویزیون کره، در قالب شخصیت لی گیوم همان رابین‌هود فداکاری است که در قرن پانزدهم کره و در دوران حکومت جوسیون، به‌دنبال ماجراجویی‌های خود است.

به‌دنبال انتقام

لی گیوم، پسر لی وون هو، یک مرد شریف است که به‌نوعی حامی و برادر پادشاه به حساب می‌آید. او عضو سرویس مخفی پادشاهی هم هست. زمانی که این شایعه پخش می‌شود که لی وون هو به‌دنبال ائتلافی علیه پادشاه است، توسط گارد سلطنتی به قتل می‌رسد. پادشاه عقیده دارد «دو خورشید نمی‌تواند در یک آسمان حضور داشته باشد» وبه همین دلیل، لی وون هو را از بین می‌برد. لی گیوم که از مخفیگاهی که پدرش برایش درست کرده شاهد مرگ اوست، درپی انتقام است. او توسط یک راهزن بازنشسته سیو دول بزرگ می‌شود تا بتواند هدفش را عملی کند.لی یونگ سوک، کارگردان سریال با علم به این‌که این داستان مصور قبل از او چندین بار توسط دیگر هنرمندان قاب کوچک به تصویر کشیده شده، تصمیم گرفت تغییراتی در متن ماجرا و نوع تولید ایجاد کند تا اثری متفاوت به نظر برسد.

فضاسازی به شیوه نوین

او فضاسازی و طراحی صحنه‌های اکشن و مبارزه ایلجیما را به شکلی نوین طراحی و اجرا کرد و با این کار، روح تازه‌ای به اکشن‌های درام تاریخی کره‌ای بخشید. پخش سریال نه فقط در کره، بلکه در کشورهای دیگر آسیایی و به‌ویژه ژاپن با موفقیت بسیار زیادی همراه بود. نکته جالب این است که صنعت سینمای هنگ‌کنگ هم در سال۱۹۹۴ به سراغ ماجراهای این داستان مصور رفت و فیلمی پرفروش بر اساس آن تولید کرد.خود چینی‌ها هم درسال۲۰۱۱سریالی پرهزینه و پربیننده به نام «پارتیزان‌های نقابدار» با نگاهی به این داستان ساختند. هنرمندان تلویزیون چین در سال ۲۰۰۵ هم سریال مشابهی تولید کرده بودند که البته موفقیت چندانی به همراه نداشت.

می‌خواستم جدی گرفته شوم

بخش مهمی از موفقیت سریال کره‌ای بر دوش لی جون گی، بازیگر اصلی آن است. رسانه‌های کره‌ای از او به‌عنوان بازیگری یاد می‌کنند که در ابتدای کار به واسطه جذابیت چهره‌اش مورد توجه قرار گرفت و کمتر کسی از بین منتقدان هنری باور داشت که او می‌تواند ایفاکننده نقش‌های سخت و سنگین باشد. او توانست یک‌شبه با حضور در فیلم «سلطان و تاج» به ستاره‌ای معروف و محبوب تبدیل شود. در این فیلم، بازیگر در قالب مردی ظاهر شد که زن‌پوش می‌شود تا بتواند از موجودیت خود دفاع کند. زیبایی چهره لی جون گی باعث شد تا بسیاری از جوانان طرفدارش شوند و او همان زمان اعلام کرد بیشتر مایل است تماشاگران او را به‌دلیل بازی‌های خوبش به خاطر بسپارند تا چیزهای دیگر.

این بازیگر گفته: «هدفم این بود که ثابت کنم بازیگری لایق هستم که می‌توانم در نقش کاراکترهای متفاوت ظاهر شده و این نقش‌ها را به شکلی درست و منطقی ایفا کنم. نمی‌خواستم پسر زیباروی فیلم‌ها و سریال‌ها باشم که عکس‌هایم روی جلد نشریات به چاپ می‌رسد. می‌خواستم جدی گرفته شوم و منتقدان از بازی‌های خوب من بنویسند. این‌که در ایلجیما هم دوباره تغییر چهره می‌دهم و با چهره‌ای پنهان‌شده در نقاب ایفای نقش می‌کنم، عمدی نبوده است. خوشحالم که اکنون به‌عنوان یک بازیگر که توانایی ایفای نقش‌های مختلف را دارد، شناخته شده‌ام و دیگر کسی نمی‌گوید فلانی نان چهره‌‌اش را می‌خورد!»

دستبند نقره پاندورا
نمایش متن با لینک
دکمه بازگشت به بالا