انکارهای مردی که به قتل همسرش اعتراف کرد
اعتمادآنلاین: مردی که قبلاً به قتل همسرش اقرار کرده بود در دادگاه گفت اعترافاتش دروغ بوده است.
مردی که متهم است همسرش را در پی مشاجرههای متعدد کشته حالا مدعی است چون سوگوار همسرش بوده به قتل اعتراف کرده؛ اما او قاتل نیست.
مردی که قبلاً به قتل همسرش اقرار کرده بود در دادگاه گفت اعترافاتش دروغ بوده است.
متهم که مردی ۳۵ساله است وقتی بازداشت شد که پلیس جسد همسر ۳۰سالهاش را پیدا کرد.
دو سال قبل زنی به پلیس گزارش داد دخترش گم شده است. او به ماموران گفت دخترش به نام مینا 24 ساعت است به خانه نرفته و شوهرش هم از او خبر ندارد.
این زن در گزارشی که به ماموران داد تاکید کرد احتمالاً دامادش شاهرخ از سرنوشت دخترش خبر دارد. او گفت: 10 سال قبل دخترم با شاهرخ ازدواج کرد. آنها از ابتدای ازدواج با هم مشکل داشتند و دخترم بارها قهر کرد و به خانه ما آمد. بعد از آنکه بچهدار شدند، فکر میکردیم همه چیز بهتر میشود اما بدتر شد تا اینکه آنها از هم جدا شدند؛ اما 6 ماه بعد دوباره رجوع کردند چون شاهرخ نمیتوانست مینا را فراموش کند. با این حال درگیریهایشان بیشتر شد. روز حادثه به دخترم زنگ زدم. خبری از او نشد، با شاهرخ تماس گرفتم و وقتی پرسیدم مینا کجاست به من گفت به خرید رفته اما دیگر برنگشته است.
بعد از شکایت این زن پلیس جسد زن جوانی را کنار خیابان پیدا کرد و بررسیهای اولیه نشان داد جسد متعلق به میناست. با انتقال جسد و تایید هویت او، پزشکی قانونی علت مرگ او را خفگی عنوان کرد و با توجه به گفتههای مادر مینا، شاهرخ بازداشت شد. او به قتل اعتراف کرد و گفت به خاطر اختلافات شدیدی که با زنش داشته دست به قتل زده است.
شاهرخ گفت: نه راه پیش داشتم و نه پس. من فکر میکردم عاشق مینا هستم و دوستش دارم. فکر میکردم بدون او نمیتوانم زندگی کنم اما وقتی کنار یکدیگر بودیم مدام با هم درگیر بودیم. این وضعیت هر دو ما را خسته کرده بود. اوایل بزرگترها نمیگذاشتند از هم جدا شویم. آنها گفتند بچهدار شوید سرتان گرم میشود و دعوا نمیکنید اما اوضاع بعد از بچه بدتر شد. طلاق گرفتیم اما به خاطر دخترمان دوباره رجوع کردیم. باز هم درگیریها بیشتر شد. روز حادثه داشتیم با هم به کرج میرفتیم در راه بحثمان شد. من پشت فرمان بودم، کنترلم را از دست دادم و به مینا حمله و او را خفه کردم و کشتمش. بعد جسدش را کنار جاده انداختم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی مادر مقتول درخواست قصاص کرد و از طرف فرزند مقتول نیز درخواست دیه شد.
در ادامه شاهرخ در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را رد کرد و گفت: من این حرف را قبول ندارم. اعتراف کردم چون در عزای همسرم تحت فشار شدید بودم. من زنم را دوست داشتم.
شاهرخ گفت: من و مینا خیلی با هم مشاجره میکردیم اما چیزی که باعث میشد طلاق نگیریم و جدا نشویم علاقه شدیدی بود که به هم داشتیم. من زنم را نکشتم و اعترافاتم اشتباه است.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری در این پرونده وارد شور شدند.